2 . ابن سعد [متوفاى 230]
وى مؤلف كتاب الطبقات الكبرى است كه به طبقات ابن سعد معروف است.
ابن سعد امامان اهل بيت رسول خدا عليهم السلام را ضعيف مى شمارد. اين موضوع بيان گر دشمنى او با اهل بيت عليهم السلام است. شاهد مدعا اين كه وى در مورد امام صادق عليه السلام مى نويسد:
كان كثير الحديث ولا يحتج به ويستضعف. سئل مرّةً: سمعت هذه الأحاديث من أبيك؟ فقال: نعم. وسئل مرةً فقال: إنما وجدتها في كتبه.1
ابن سعد در مقام بيان دليل ضعف حضرت صادق و عدم اعتبار رواياتشان ـ والعياذ بالله ـ مى گويد: از ايشان سؤال شد آيا رواياتى كه داريد از پدرتان مى باشد؟ دو صورت جواب دادند: يك بار گفتند كه از پدر شنيده اند و بار ديگر گفتند كه در كتاب هاى ايشان ديده ام; پس (نعوذ بالله) مرتكب تناقض شده اند.
ابن سعد غرض ورزى كرده يا نفهميده است; زيرا در تناقض، وحدت موضوع شرط است و در اين كلام امام عليه السلام تناقضى وجود ندارد و موضوع در اين دو روايت يكى نيست. به تعبير ديگر امام صادق عليه السلام احاديثى را از پدر بزرگوارشان شنيده و در عين حال احاديثى را هم از كتب ايشان نقل فرموده اند. در هر صورت اين گونه اظهار نظرها، شخصيت ابن سعد را نزد اهل انصاف مخدوش مى كند، از اين رو كسانى هم چون حافظ ابن حجر عسقلانى، نظر ابن سعد را پيرامون امام صادق عليه السلام نادرست مى شمارد و مى نويسد:
يحتمل أن يكون السؤالان وقعا عن أحاديث مختلفة، فذكر فيما سمعه أنّه سمعه وفيما لم يسمعه أنّه وجده، وهذا يدلّ على تثّبته;2
احتمال دارد كه اين دو سؤال پيرامون دو گروه از احاديث بوده باشد. پس در مورد آن چه شنيده، متذكر شده كه شنيده است و آن چه را نشنديده است ]در كتب پدرش [يافته است و اين بر تثبّت (و دقت و وثاقت) ايشان دلالت دارد.
1 . تهذيب التهذيب: 2 / 89 .
2 . همان.