د) اباى عدّه اى از بردن نام اميرالمؤمنين
برخى از اطرافيان رسول خدا صلى الله عليه وآله، به قدرى نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام عداوت و كينه داشتند كه حتى از بردن نام ايشان ابا داشتند.
در اواخر عمر شريف پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله، هنگامى كه ايشان در بستر بيمارى بودند، عايشه ابوبكر را از ضعف و بدحالى شديد پيامبر صلى الله عليه وآله آگاه ساخت. ابوبكر اين فرصت را براى پيشبرد اهداف خويش مناسب ديد و جهت اقامه نماز جماعت به جاى رسول خدا صلى الله عليه وآله در مسجد حاضر شد. وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله از اين نقشه آگاهى يافت، جهت جلوگيرى از اين كار، با وجود شدت ضعف و بيمارى، به كمك عباس1 و اميرالمؤمنين عليه السلام در نماز جماعت حاضر شد و با كنار زدن ابوبكر خود نماز را اقامه فرمود.2
وقتى از عايشه درباره دو نفرى كه به رسول خدا صلى الله عليه وآله كمك كردند پرسيده شد، در پاسخ گفت:
و كان بين العباس ورجل آخر;3
يكى از آن ها عباس بود به همراه مردى ديگر.
عايشه حتى پس از اصرار سائل از بردن نام نفر دوم خوددارى كرد. راوى پس از اين برخورد عايشه به نزد ابن عباس رفته و داستان را براى وى بازگو كرد. ابن عباس گفت:
هل تدري من الرجل؟ قلت: لا، قال: علي بن أبي طالب، ولكنّها لا تقدر أن تذكره بخير وهي تستطيع;4
آيا مى دانى آن مرد چه كسى بود؟ گفتم خير! گفت: او على عليه السلام است وليكن عايشه نمى تواند از او به خوبى ياد كند.
با وجود چنين كينه توزى هايى نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام در ميان اطرافيان رسول خدا صلى الله عليه وآله، آيا بازهم ادعاى توافر دواعى بر بيان امامت اميرالمؤمنين عليه السلام قابل طرح و اثبات است؟!
1 . در برخى منابع «فضل بن عباس» آمده است; ر.ك: فتح الباري: 8 / 108; عمدة القاري: 5 / 188; جواهر العقدين: 234.
2 . عمدة القاري: 5 / 188.
3 . صحيح البخاري: 1 / 162.
4 . تاريخ الطبرى: 2 / 433.