ج) عدم نقل كامل خطبه غدير
شاهد ديگر، عدم نقل كامل خطبه رسول خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم است. قرائنى وجود دارد كه شاهدان غدير از سوى جريان حاكم به شدت تحت فشار بودند و از نقل داستان غدير پرهيز مى كردند.
حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله، در مسير بازگشت از حجة الوداع، مسلمانان را جمع كرد و در ضمن خطبه اى ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام را اعلان فرمود و از مسلمانان براى ايشان بيعت گرفت. بر اساس روايت بزرگان اهل سنّت، از جمله نقل صحيح مسلم1 و مسند احمد بن حنبل2 پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در غدير خم خطبه خواند. حاكم نيشابورى مى نويسد:
ثم قام خطيباً، فحمد الله وأثنى عليه وذكّر ووعظ، فقال ما شاء الله أن يقول;3
سپس برخاست و خطبه خواند. خدا را حمد كرد و ستود، تذكر داد و موعظه كرد; سپس آن چه را كه خدا مى خواست بگويد گفت.
در مجمع الزوائد آمده است:
فوالله ما من شيء يكون إلى يوم الساعة إلاّ قد أخبرنا به يومئذ;4
به خدا سوگند هيچ اتفاقى تا روز قيامت واقع نمى شود، مگر آن كه رسول خدا امروز خبر آن را به ما داد.
اين موضوع به روشنى بيان گر آن است كه:
اولاً: رسول خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم خطبه خوانده است.
ثانياً: خطبه ايشان طولانى بوده است و رسول خدا صلى الله عليه وآله در مورد وقايع مهمى كه در آينده براى مسلمانان رخ خواهد داد بياناتى فرموده اند. حال آن كه برخى از عالمان سنّى، اساساً خطبه را نقل نكرده اند. برخى ديگر هم به صورت بسيار ناقص به محتواى خطبه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در روز غدير اشاره كرده اند و فرمايشات حضرت، به جز عبارت «من كنت مولاه فهذا على مولاه» حذف شده است.
بنابراين، روشن است كه در طول تاريخ به شدت با غدير و صاحب اصلى غدير; يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام مبارزه كرده اند تا آن جا كه نقل جريان غدير به شدت از سوى حاكمان منع شده بود و نقل آن همواره با ترس و دلهره و تقيه همراه بوده است. در مسند احمد از قول راوى آمده است:
سألت زيد بن أرقم فقلت له: إنّ ختناً لي حدّثني عنك بحديث في شأن عليّ رضي الله عنه يوم غدير خم، فأنا أحب أنْ أسمعه منك. فقال: إنكم معشر أهل العراق، فيكم ما فيكم. فقلت له: ليس عليك مني بأس;5
از زيد بن ارقم پرسيدم و به او گفتم: من شوهر خواهرى دارم كه از تو حديثى در شأن على عليه السلام در روز غدير خم نقل كرده است كه من دوست دارم آن را از خود تو بشنوم. ]زيد بن ارقم[ گفت شما اهل عراق هستيد و در شما خصوصيتى هست ]كه نمى توان نزد شما سخن گفت، يعنى مايه دردسر هستيد[. به او گفتم از من به تو زيانى نخواهد رسيد.
اين روايت به خوبى حساسيت حاكمان نسبت به نقل فضايل و بيان دلايل امامت اميرالمؤمنين عليه السلام را نشان مى دهد و ثابت مى كند كه اگر انگيزه اى هم براى بيان موضوع وجود داشت، به شدت از سوى حاكمان سركوب مى شد; از اين رو ادعاى توافر دواعى براى طرح مسأله امامت الاهى با واقعيت هاى تاريخ ناسازگار است.
1 . صحيح مسلم: 7 / 122.
2 . مسند احمد بن حنبل: 4 / 367.
3 . المستدرك على الصحيحين: 3 / 110.
4 . مجمع الزوائد: 9 / 105.
5 . مسند احمد بن حنبل: 4 / 368.