ج) ادّله قاعده لطف
1 . آيات
خداى تعالى مى فرمايد:
(كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ);1
خدا رحمت را بر خود لازم و مقرر كرده است.
چنان كه پيشتر گفتيم، بر اساس اين آيه، خداوند رحمت به بندگان را بر خود واجب كرده و به آن ملتزم شده است، از اين رو قول به وجوب رحمت بر خداوند از باب تعيين تكليف براى خداى تعالى نيست، بلكه مستند به فرموده خود خدا است، به همين جهت در آيه اى ديگر مى فرمايد:
(وَرَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْء);2
و رحمت من همه چيز را در برگرفته است.
اين آيه نيز دليلى روشن بر «قاعده لطف» است. بر اساس اين آيه مبارك، رحمت و لطف خداوند فراگير است; بر خلاف غضب الاهى كه گاهى ممكن است برخى را فرا گيرد.
عموميت لطف الاهى در آيه اى ديگر به اين صورت بيان شده است:
(اللّهُ لَطيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزيزُ);3
خداوند نسبت به بندگان رحمت و شفقت دارد، هر كه را بخواهد روزى مى دهد و او توانا و مقتدر است.
اين آيه از دو جهت عموميت دارد: عموميت در لطف و رحمت بر بندگان، و ديگرى عموميت در انواع رزق.
خداى تعالى در اين آيه، رزق بندگان را بر لطف خويش مترتب كرده است. اين رزق انواع روزى ها ـ اعم از مادى و معنوى و شخصى و نوعى ـ را در برمى گيرد. به عبارت ديگر هر آن چه كه خير باشد و از ناحيه خداى تعالى برسد، عنوان رزق بر آن صدق مى كند و از باب لطف و رحمت الاهى است. پس هدايت نيز رزق الاهى و از سر لطف خداوند متعال است. به همين جهت خداى تعالى مى فرمايد:
(إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى);4
برماست كه هدايت كنيم.
بر اساس اين آيه، هدايت خلق بر خدا است و هر كس كه به نحوى در هدايت خلق مؤثر باشد، به يقين عامل خداى تعالى و منصوب از ناحيه اوست. هدايت خداوند متعال نيز همه مخلوقات را در برمى گيرد. در كتاب خدا آمده است:
(قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى);5
بگو پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى آفرينش آن را بخشيده، سپس هدايتش كرده است.
از اين آيه استفاده مى شود كه همه مخلوقات از ناحيه خدا هدايتى در خور شأن خود دريافت مى كنند; از اين رو هدايت خداوند عموميت دارد و همه را ـ از اشرف مخلوقات تا پست ترين آن ـ در برمى گيرد. روشن است كه اين هدايت، لطفى از ناحيه خداوند متعال بوده است، در نتيجه، لطف و رحمت خدا عام است. بدين ترتيب روشن مى شود كه عصمت اولياى الاهى نيز لطفى از سوى خداوند متعال است; لذا خداى تعالى خطاب به رسول خود مى فرمايد:
(وَلَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ);6
و اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال تو نمى بود، گروهى از آنان همت گماشته بودند كه تو را از راه (صحيح) دور سازند ]تا تو را گمراه نمايند[.
بر اين اساس، اگر خداوند بندگان خود را حفظ نكند و لطف و هدايت او شامل حالشان نشود، به طور قطع گمراه خواهند شد.
خداى تعالى جهت هدايت و تربيت بندگان حجت هايى قرار داده تا آن ها را به راه درست فرا خوانند. در اين راستا به بندگان مطيع و فرمان بردار وعده بهشت داده و نافرمانان را از عذاب جهنم ترسانيده است. روشن است كه تكليف بندگان و فرق نهادن بين مطيع و عاصى فرع ارسال و ابلاغ اوامر و نواهى خداوند مى باشد، از اين رو خداى تعالى مى فرمايد:
(وَما كُنّا مُعَذِّبينَ حَتّى نَبْعَثَ رَسُولاً);7
و ما هرگز كسى را عذاب نمى كنيم مگر آن كه رسولى برانگيخته باشيم.
پس تربيت، رشد و كمال بندگان، لطفى از ناحيه خدا است و فقط با هدايت و ابلاغ اوامر و نواهى آفريدگار ميسّر و ممكن است. فرق نهادن بين فرمان بردار و نافرمان، با ثواب و عقاب معنا مى يابد و اين همه فرع بر ارسال رسولان است. در نتيجه ارسال رسول لطف است و اين لطف براى تكليف بندگان و قرار دادن ثواب و عقاب بر اعمال آنان ضرورت دارد.
1 . سوره انعام: آيه 54.
2 . سوره اعراف: آيه 156.
3 . سوره شورى: آيه 19.
4 . سوره ليل: آيه 12.
5 . سوره طه: آيه 50.
6 . سوره نساء: آيه 113.
7 . سوره اسراء: آيه 15.