تغيير و تحريف نقل هاى متقدّمان
نكته ديگرى كه در بيان مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام در منابع مخالفان به وضوح قابل مشاهده است، تغيير و تحريف نقل هاى متقدّمان از سوى متأخّران است. احمد بن حنبل مى گويد:
ما لأحد من الصحابة من الفضائل بالأسانيد الصحاح ما ورد لعلي رضي الله عنه;1
به اندازه اى كه احاديثى با سندهاى صحيح در مورد فضائل على ]اميرالمؤمنين عليه السلام[ وجود دارد، در مورد هيچ يك از صحابه نقل نشده است.
حاكم نيشابورى و برخى ديگر از عالمان اهل سنّت، عبارت «بالأسانيد الصحاح» را حذف كرده و به نقل كلام احمد بن حنبل پرداخته، مى نويسند:
محمّد بن منصور الطوسي يقول: سمعت أحمد بن حنبل يقول: ما جاء لأحد من أصحاب رسول الله صلّى الله عليه وآله من الفضائل ما جاء لعلي بن أبي طالب;2
محمّد بن منصور طوسى به نقل از احمد بن حنبل مى نويسد: فضائلى كه در مورد على بن ابى طالب عليهما السلام آمده، در مورد هيچ يك از صحابه نيامده است.
ابن عبدالبرّ نيز در اين عبارت تصرف مى كند و مى نويسد:
وقال أحمد بن حنبل وإسماعيل بن إسحاق القاضي: لم يرو في فضائل أحد من الصحابة بالأسانيد الحسان ما روى في فضائل علي بن أبي طالب. وكذلك قال أحمد بن شعيب بن علي النسائي;3
احمد بن حنبل و اسماعيل بن اسحاق قاضى مى گويند: آن چه در فضائل على بن ابى طالب عليهما السلام با سندهاى حسن روايت شده، در فضائل هيچ يك از صحابه روايت نشده است. احمد بن شعيب بن على نسائى نيز چنين مى گويد.
ابن عبدالبرّ با تصرّفى آشكار، عبارت «بالأسانيد الحسان» را جايگزين عبارت «بالاسانيد الصحاح» كرده است. روشن است كه بين سند حسن و سند صحيح تفاوت زيادى وجود دارد.4
ابن حجر عسقلانى هم مى نويسد:
ومناقبه كثيرة حتى قال الإمام أحمد: لم ينقل لأحد من الصحابة ما نقل لعلي;5
مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام فراوان است تا آن جا كه احمد بن حنبل مى گويد: آن چه در مورد على عليه السلام نقل شده است، در مورد هيچ يك از صحابه نقل نشده است.
و بالاخره در فتح البارى آمده است:
قال أحمد وإسماعيل القاضي والنسائي وأبو علي النيسابوري: لم يرد في حقّ أحد من الصحابة بالأسانيد الجياد أكثر مما جاء في عليّ;6
احمد، اسماعيل قاضى، نسائى و ابوعلى نيشابورى مى گويند: در حق هيچ يك از صحابه بيشتر از آن چه در حق على عليه السلام آمده است احاديثى با سند خوب وارد نشده است.
روشن است كه با توجه به تصرّفات و تحريفاتى كه از سوى عالمان سنّى در كلام يكى از علماى خودشان صورت گرفته است، هرگز نمى توان انتظار داشت نصوصى كه دلالت بر امامت اميرالمؤمنين عليه السلام كند به تواتر به دست ما برسد، حال آن كه شواهد تاريخى بيان گر مخالفت ها، كينه توزى ها، حسادت ها و دشمنى هاى منافقان در عصر حيات رسول خدا صلى الله عليه وآله و پس از رحلت ايشان است. اين موضوع بزرگ ترين دليل براى اثبات عدم انگيزه بر نقل و بيان ادلّه امامت اميرالمؤمنين عليه السلام است.
در ادامه به برخى از شواهد اين موضوع اشاره كرده و آن را بررسى مى كنيم.
1 . مناقب احمد بن حنبل: 163 به نقل از العمدة إبن بطريق: 6; خصائص الوحى المبين: 3 / 31.
2 . ر.ك: المستدرك على الصحيحين: 3 / 107; المناقب (خوارزمى): 34; تفسير الثعلبى: 4 / 81 ; تاريخ مدينة دمشق: 42 / 418; الكامل في التاريخ: 3 / 399; تاريخ الإسلام: 3 / 638.
3 . الإستيعاب في معرفة الأصحاب: 3 / 1115. هم چنين مناوى در فيض القدير: 4 / 468 مى نويسد: «وقال النيسابوري: لم يرد في حق أحد من الصحابة بالأحاديث الحسان ما ورد في حقّ علي».
4 . در حالى كه روايت با سند صحيح همواره مقبول است و همه علما در فقه بر اساس چنين روايتى فتوا مى دهند، برخى از علما به روايات حسن عمل نمى كنند و طبق آن فتوا نمى دهند.
5 . الإصابة: 4 / 464.
6 . فتح الباري: 7 / 57. هم چنين ر.ك: تحفة الأحوذي: 10 / 144.