تعريف امامت نزد متكلّمان اهل سنّت
تفتازانى در تعريف امامت مى نويسد:
الإمامة رياسة عامة في أمر الدين والدنيا خلافة عن النبي صلّى الله عليه وآله;
امامت به معناى رياست عمومى در امر دين و دنيا و از باب جانشينى پيامبر است.
و به نقل از فخر رازى مى نويسد:
هي رياسة عامة في الدين والدنيا لشخص واحد من الأشخاص;1
امامت به معناى رياست عمومى در دين و دنيا براى شخصى از اشخاص است.
قاضى ايجى نيز در ابتداى باب امامت كتاب خود مى نويسد:
ولابدّ من تعريفها أوّلا:
قال قوم: الإمامة رياسة عامة في امور الدين والدنيا، ونقض بالنبوة.
والأولى أن يقال: هي خلافة الرسول في إقامة الدين بحيث يجب اتباعه على كافة الأمّة. وبهذا القيد يخرج من ينصبه الإمام في ناحية والمجتهد والآمر بالمعروف;2
در ابتداى امر ناگزير از تعريف آن هستيم. قومى گفته اند: امامت به معناى رياست عمومى در امور دين و دنياست. ]اين تعريف[ با نبوت نقض مى شود و بهتر است كه گفته شود: امامت جانشينى پيامبر است در بر پا داشتن دين، از آن جهت كه تبعيت از امام بر همه اُمّت واجب است و با اين قيد، آن كه امام را در منقطه اى منصوب كرده و نيز مجتهد وآمر به معروف از دايره اين تعريف خارج مى شود.
بر اساس اين تعريف امام بايد معصوم باشد، چرا كه وجوب اطاعت مطلق با عدم عصمت ناسازگار است. فخر رازى هم در ذيل آيه (أَطيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي اْلأَمْرِ مِنْكُمْ) به اين موضوع تصريح مى كند و مى نويسد:
إن الله تعالى أمر بطاعة أولي الأمر على سبيل الجزم في هذه الآية، ومن أمر الله بطاعته على سبيل الجزم والقطع لابد وأن يكون معصوماً عن الخطأ، إذ لو لم يكن معصوماً عن الخطأ كان بتقدير إقدامه على الخطأ يكون قد أمر الله بمتابعته، فيكون ذلك أمراً بفعل ذلك الخطأ، والخطأ لكونه خطأ منهي عنه، فهذا يفضي إلى اجتماع الأمر والنهي في الفعل الواحد بالاعتبار الواحد، وإنّه محال;3
خداى تعالى به طور حتم در اين آيه به اطاعت از اولى الامر دستور داده است و هر كس كه خداوند به طور حتم و به صورت قطعى به اطاعت از او امر كرده باشد، ناگزير بايد از خطا معصوم باشد، زيرا چنان چه وى از خطا معصوم نباشد، آن خطا به دليل انجام اولوالامر، امرى است كه خداوند به متابعت از آن دستور داده است و اين موضوع به معناى دستور به انجام آن خطاست، و خطا از آن رو كه خطاست مورد نهى قرار گرفته است; پس اين موضوع به اجتماع امر و نهى در فعل واحد و به اعتبار واحد منجر مى شود و آن محال است.
بر اساس تعريف ايجى از امامت، امام بايد معصوم باشد; زيرا روشن است كه عصمت لازمه وجوب طاعت است، چنان كه فخر رازى به اين امر اعتراف كرده است.
اما تعريف قاضى ايجى از امامت دچار اشكال است، زيرا «وجوب طاعت» از لوازم امامت و آثار وجودى امام است و داخل كردن اثر در تعريف خلاف قاعده است.
به هر حال، تا اين جا روشن شد كه تعريف امامت نزد شيعه و اهل سنّت مشترك است و متكلّمان شيعه و سنّى در محورهاى اصلى تعريف اتفاق دارند. تفاوت هايى هم در جزئيات وجود داشت كه ضمن طرح ديدگاه هاى مختلف روشن شد.
1 . شرح المقاصد في علم الكلام: 2 / 272.
2 . المواقف: 3 / 574.
3 . تفسير الرازي: 10 / 144.