تعريف موضوع بحث، از اهميت فوق العاده اى برخوردار است.
«تعريف» در حقيقت عصاره مباحث مربوط به هر علم به شمار مى آيد، بنابراين پيش از وارد شدن در مسائل علمى، لازم است ابتدا تعريفى ارائه شود. تعريف بايد به گونه اى باشد كه همه مباحث مطرح شده در چهارچوب آن بگنجد. هم چنين در طول بحث هرگز نبايد از تعريف خارج شد و از آن تخطّى كرد;1 از اين رو ما نيز در آغاز بحث امامت به بيان تعريف آن از دو ديدگاه شيعه و اهل سنّت مى پردازيم.
تعريف امامت از نظر متكلّمان شيعه
مرحوم علامه حلّى2 در كتاب الباب الحادي عشر، امامت را چنين تعريف مى كند:
الإمامة رياسة عامّة في امور الدين والدنيا لشخص من الأشخاص نيابةً عن النبي صلّى الله عليه وآله;
امامت [به معناى] رياست عمومى در امور دين و دنيا براى شخصى از اشخاص، به نيابت از پيامبر است.
فاضل مقداد رحمه الله درشرح اين عبارت، واژه «انسانى» را به «شخص» اضافه مى كند و مى نويسد:
الإمامة رياسة عامة في اُمور الدين والدنيا لشخص إنساني;
امامت [به معناى] رياست عمومى در امور دين و دنيا براى يك انسان است.
وى پس از اين تعريف مى گويد:
وزاد بعض الفضلاء في التعريف: «بحقّ الأصالة» وقال في تعريفها: «الإمامة رياسة عامة في اُمور الدين والدنيا لشخص إنساني بحقّ الأصالة. واحترز بهذا عن نائب يفوّض إليه الإمام عموم الولاية، فإنّ رياسته عامّة لكن ليست بالأصالة. والحق، إن ذلك يخرج بقيد العموم، فإن النائب المذكور لا رياسة له على إمامه، فلا تكون رياسته عامة;3
برخى از فضلاء [قيد] بحقّ الأصالة را در تعريف امامت اضافه كرده و در تعريف آن گفته اند: «امامت [به معناى] رياست عمومى در امور دين و دنيا براى يك انسان است به اصالت». [اين گروه] با اين قيد خواسته اند نائبى را كه ولايت عمومى از سوى امام به وى تفويض شده است از تعريف خارج سازند; چرا كه [معتقدند]رياست نائب هم عمومى است; امّا اصالت ندارد.
و در نهايت مى فرمايد:
ومع ذلك كلّه، فالتعريف ينطبق على النبوّة، فحينئذ يزاد فيه: بحق النيابة عن النبي صلّى الله عليه وآله أو بواسطة بشر;4
با همه اين ها، اين تعريف بر نبوت منطبق است; پس در اين جا ]قيد[ «نيابت از پيامبر» يا «به واسطه بشر» را به تعريف مى افزايند.
1 . مطلبى را كه خارج از تعريف ذكر مى شود، مطلب استطرادى مى گويند. در مباحث اعتقادى بحث استطرادى وجود ندارد، يعنى اگر امرى اعتقادى باشد بحث مى شود و چنان چه خارج از موضوع باشد رها مى گردد.
2 . ما مبانى بحث هاى شيعه را ابتدا از مرحوم علاّمه حلّى نقل و سپس به كلام علماى ديگر استناد و استشهاد مى كنيم. مطالب در آثار علاّمه رحمه الله بسيار منظم، مرتب و مبرهن ارائه شده است. هم چنين كتاب هاى كلامى علاّمه رحمه الله كلام مقارن است. نخستين شرحى كه بر كتاب تجريد الإعتقاد نوشته شد نيز توسط مرحوم علاّمه حلّى صورت پذيرفت. تجريد الإعتقاد نوشته مرحوم خواجه نصيرالدين طوسى است. جايگاه ايشان پس از سقوط عباسيان اوج گرفت و رياست ايشان فراگير شد. نخستين اقدام ايشان در اين موقعيت، نگارش كتاب تجريد الإعتقاد بود، از اين رو اهل سنّت از وى ناخشنود هستند. سه كتاب شرح المواقف، شرح المقاصد في علم الكلام و شرح العقائد النسفيّة ناظر به كتاب تجريد الإعتقاد نگاشته شده اند. كتاب الإمامة في أهمّ الكتب الكلامية وعقيدة الشيعة الإمامية نگاشته مؤلّف، حاشيه اى بر باب امامت سه كتاب ياد شده است.
3 . النافع يوم الحشر: 93 ـ 94.
4 . همان: 94.