ادلّه اهل سنّت بر ادعاى خود
1 . اجماع صحابه
متكلّمان اهل سنّت در اثبات وجوب نصب امام بر مردم، به عمل صحابه پس از رسول خدا صلى الله عليه وآله استدلال مى كنند. آن ها مدعى هستند كه پس از آن حضرت، به دليل اهميّت مسأله امامت، صحابه مراسم تدفين و نماز بر جسد مطهّر ايشان را ترك كردند و براى تعيين جانشين در سقيفه بنو ساعده گرد هم آمدند. از نظر اهل تسنّن، اين عمل صحابه دليلى بر وجوب نصب امام از سوى مردم است. ايجى در مواقف مى نويسد:
أمّا وجوبه علينا سمعاً، فلوجهين:
الأوّل: أنه تواتر إجماع المسلمين في الصدر الأوّل بعد وفاة النبي صلّى الله عليه وآله على امتناع خلوّ الوقت عن خليفة وإمام، حتى قال أبو بكر في خطبته المشهورة حين وفاته صلّى الله عليه وآله: «ألا إنّ محمّداً قد مات ولابدّ لهذا الدين ممّن يقوم به».
فبادر الكلّ إلى قوله، ولم يقل أحد لا حاجة إلى ذلك، بل اتفقوا عليه وقالوا ننظر في هذا الأمر، وبكّروا إلى سقيفة بني ساعدة، وتركوا له أهمّ الأشياء وهو دفن رسول الله صلّى الله عليه وآله، واختلافهم في التعيين لا يقدح في ذلك الإتّفاق.
ولم يزل الناس بعدهم على ذلك في كلّ عصر إلى زماننا هذا، من نصب إمام… متّبع في كلّ عصر;1
با توجه به ادله نقلى، وجوب نصب امام بر مردم دو دليل دارد:
دليل يكم، تواتر و اجماع مسلمين در صدر اسلام و پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله است بر اين كه هيچ زمانى بدون خليفه و امام نمى شود، تا آن جا كه ابوبكر در خطبه مشهور خود به هنگام رحلت رسول خدا صلى الله عليه وآله گفت: «آگاه باشيد كه محمّد صلى الله عليه وآله از دنيا رفت و اين دين ناچار به كسى نياز دارد كه آن را برپا دارد». پس همه سخن او را پذيرفتند و هيچ كس نگفت كه به اين امر نيازى نيست; بلكه همه بر آن اتّفاق كردند و گفتند در اين رابطه مشورت مى كنيم. از اين رو صبح در سقيفه بنو ساعده جمع شدند و به خاطر اين موضوع، مهم ترين مسأله را كه دفن رسول خدا صلى الله عليه وآله بود ترك كردند و پس از آن، مردم در هر عصرى تا به امروز همواره اين طريق را پيمودند و در هر دوره اى امامى نصب مى كردند كه از آن تبعيت كنند.
در شرح المقاصد نيز آمده است:
نصب الإمام بعد انقراض زمن النبوة واجب علينا سمعاً… لنا على الوجوب وجوه:
الأول: ـ وهو العمدة ـ إجماع الصحابة، حتى جعلوا ذلك أهمّ الواجبات واشتغلوا به عن دفن الرسول صلّى الله عليه وآله، وكذا عقيب موت كلّ إمام;
پس از پايان نبوت، بنابر نقل، نصب امام بر ما ]مردم[ واجب است… ما براى اين وجوب دلايلى داريم:
نخستين دليلى كه عمده دليل ماست، اجماع صحابه است تا آن جا كه اين موضوع را از مهم ترين واجبات شمردند و به واسطه آن، از دفن رسول خدا صلى الله عليه وآله بازمانده و پس از مرگ هر امامى ]رسم[ اين چنين است.
به اعتقاد تفتازانى، مهم ترين دليلى كه اهل تسنّن براى اثبات ادّعاى خود به آن تكيه مى كنند، اجماع صحابه بر لزوم نصب امام است. وى مدعى شده كه بعد از مرگ هر امامى نيز رسم چنين است كه مردم بلافاصله به نصب امام بعدى اقدام مى كنند.
امّا آيا پس از مرگ ابوبكر، مسلمانان پيش از هر اقدامى به نصب عمر مبادرت ورزيدند؟! آيا صحابه بر امامت عثمان، معاويه و يزيد اجماع كردند؟!
تفتازانى، در ادامه پس از طرح اين ادّعا مى نويسد:
روي أنه لما توفي النبيّ صلّى الله عليه وآله خطب أبو بكر فقال: أيها الناس! من كان يعبد محمّداً فإن محمّداً قد مات، ومن كان يعبد ربّ محمّد فإنّه حيّ لا يموت، لابد لهذا الأمر ممّن يقوم به فانظروا وهاتوا آرائكم، رحمكم الله.
فتبادروا من كلّ جانب وقالوا: صدقت ولكن ننظر في هذا الأمر، ولم يقل أحد أنه لا حاجة إلى الإمام;2
روايت شده است كه به هنگام رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله، ابوبكر خطبه خواند و گفت: اى مردم، هر كه محمّد را عبادت مى كرد، پس همانا محمّد مُرد و هر كه پروردگار محمّد را عبادت مى كند، پس او زنده اى است كه نمى ميرد. اين امر ]امامت [ناگزير به كسى نياز دارد كه آن را برپا دارد; پس مشورت كنيد و آراء خود را بياوريد. خداوند به شما رحم كند. پس مردم از هر طرف براى اين امر شتافتند و گفتند: راست مى گويى، ليكن در اين مشورت خواهيم كرد و هيچ كسى نگفت كه احتياجى به امام نيست.
درباره اين سخن، توجه به سه نكته ضرورى است:
يكم: راوى خطبه مجهول است;
دوم: آن چه از ابوبكر منقول است، فقط چند كلمه مى باشد كه طى آن از رحلت رسول خدا صلى الله عليه وآله خبر مى دهد و آن كلام ابوبكر ردّى بر عمر بود كه رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله را انكار نمود;
سوم: در حالى كه در جرجانى شرح مواقف مى نويسد: «مردم صبح زود به سمت سقيفه شتافتند»، در شرح المقاصد اشاره اى به اين جهت نشده و اين درست است; زيرا حضور انصار در سقيفه در پى سخنان ابوبكر نبوده، بلكه آن ها اجتماع كرده بودند و پس از آن، ابوبكر، عمر و ابوعبيده اضافه شدند.
در شرح عقايد نسفيه نيز سه دليل براى وجوب نصب امام بر مردم ارائه مى كند و در ضمن دليل دوم مى نويسد:
ولأنّ الأمّة قد جعلوا أهمّ المهمّات بعد وفاة النبي صلّى الله عليه وآله، نصب الإمام، حتّى قدّموه على الدفن;3
چرا كه اُمّت، نصب امام را پس از رحلت پيامبر صلّى الله عليه وآله مهم تر از امورات مهم ديگر قرار دادند، تا آن جا كه آن را بر دفن پيامبر صلّى الله عليه وآله مقدم داشتند.
1 . المواقف: 3 / 579 ـ 580.
2 . شرح المقاصد في علم الكلام: 2 / 273.
3 . شرح العقائد النسفيّة: 97.