معناى مباهله
واژه پژوهان «مباهله» را معمولا به «ملاعنه» معنا كرده اند، اما راغب در مفردات مى نويسد:
بهل: أصل البُهل كون الشيء غير مراعى… والبهل والإبتهال في الدعاء الإسترسال فيه والتضرع، نحو قوله عزّوجلّ (ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْكاذِبينَ) ومن فسّر الإبتهال باللعن فلأجل أن الإسترسال في هذا المكان لأجل اللعن;1
بهل يعنى شيئى كه رها بوده و تحت مراعات سرپرستى كسى نباشد. بهل و ابتهال حالتى است كه نوعى تضرّع و طلب آرامش و اطمينان به همراه دارد، مانند فرمايش خداى تعالى كه مى فرمايد: (ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْكاذِبينَ). و كسى كه ابتهال را به معناى لعن تفسير مى كند به خاطر اين است كه استدلال، اطمينان و به آرامش رسيدن در گرو لعن و نفرين است.
اين معنا بسيار دقيق و علمى است. بر اين اساس، مباهله به معناى نفرين طرفين جهت خارج شدن طرف مقابل از تحت سرپرستى خداوند است.
با توجه به اين معنا، بالاترين نفرينى است كه مى توان در حق مخالف كرد، زيرا بيرون رفتن از تحت سرپرستى خداوند به معناى نيستى محض است. وجود آفريده هاى خداوند به افاضه و عنايت خداى سبحان است و تداوم موجوديت آن ها به توجه لحظه به لحظه خداوند وابسته است و اگر خداوند يك لحظه توجه خود را از موجودى قطع كند، آن موجود به يقين موجوديتى نخواهد داشت و معدوم خواهد بود و اين معنا يعنى هلاكت معنوى و مادّى.
اما اگر رهايى و بيرون رفتن از تحت سرپرستى خداوند را به معناى قطع فيض الاهى ندانيم، بلكه آن را واگذار كردن امور بنده به خود او معنا كنيم، باز هم هلاكت معنوى را در پى خواهد داشت. به همين جهت است كه در ادعيه آمده است:
أللّهمَّ لا تكلنا إلى أنفسنا طرفة عين;2
پروردگار! ما را هرگز به اندازه چشم بر هم زدنى به خودمان وا مگذار.
اگر انسان يك لحظه به خود واگذار شود، شقاوت ابدى در انتظار اوست. بدين روى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:
إنّ أبغض الخلائق إلى الله رجلان: رجل وَكَلَّهُ الله إلى نفسه، فهو جائر عن قصد السبيل، مشغوف بكلام بدعة، ودعاء ضلالة، فهو فتنة لمن افتتن به، ضالّ عن هدي من كان قبله، مضلّ لمن اقتدى به في حياته وبعد وفاته، حمّال خطايا غيره، رهن بخطيئته;3
همانا مبغوض ترين آفريدگان نزد خداى تعالى دو گروهند: يكى از آن ها كسى است كه خداوند او را به خود واگذاشته و رها كرده است.
پس او از راه راست منحرف شده و فريفته گفتارهاى نو ظهور (بدعت) گشته و به دعوت گمراهان دل خوش نموده است. او آزمونى است براى فتنه جويان، او از راه كسانى كه قبل از او به راه راست بوده اند گمراه است و گمراه كننده كسانى است كه از او پيروى نمودند، چه در زندگى او و چه پس از مرگش. او حمّال بار گناهان ديگران و در گروه گناه خويش است.
كسى كه به خود واگذاشته شود مسلماً از تمام خيريات، بركات و معنويات منقطع مى گردد و هرگز روى خوشى و سعادت را نخواهد ديد. بنابراين واژه مباهله به معناى نفرين طرف مقابل به خروج از تحت سرپرستى خداوند است كه اين معنا بسيار دقيق تر از واژه «ملاعنه» است.
1. المفردات في غريب القرآن: 63. براى اطلاع بيشتر از معناى واژه «بهل» كه به معناى «لعن» است ر.ك: الصحاح: 4 / 1642; القاموس المحيط: 3 / 339; تاج العروس: 14 / 72.
2. المصباح: 267; مستدرك الوسائل: 2 / 237.
3. نهج البلاغة: 1 / 51; الكافي: 1 / 55 / ح 6; الإحتجاج: 1 / 390; بحار الأنوار: 2 / 285 / ح 2.