انصراف نصرانيان از مباهله و تن دادن به جزيه
«سيد» و «عاقب» پاسخ دادند: بنابراين، اى ابومثنى، تو خود برو با
محمّد صلى الله عليه وآله ملاقات كن و آن چه را كه از ما مى خواهد عهده دار شو و از او بخواه كه اين پسر عمويش ]على عليه السلام[ اختلاف ميان ما و او را فيصله دهد; زيرا او نزد آن حضرت آبرومند و بزرگوار است و در آوردن پاسخ او براى ما هرگز درنگ مكن. بدين ترتيب، «منذر» به سوى رسول خدا صلى الله عليه وآله روانه شد و عرض كرد: «سلام بر تو اى رسول خدا، گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست، هم او كه تو را به پيامبرى برانگيخته است و تو و حضرت عيسى، دو بنده خدا و رسول او هستيد». بدين سان، او اسلام آورد و پيام آنان را به رسول خدا صلى الله عليه وآله رسانيد. از اين رو، رسول خدا صلى الله عليه وآله، على عليه السلام را براى مصالحه به سوى آنان گسيل داشت. على عليه السلام عرض كرد: «پدرم به فدايت! با چه چيز با آن ها مصالحه كنم؟» فرمود: «اى ابوالحسن، هر چه نظر تو باشد و بر اساس آن با آن ها مصالحه كنى، نظر من است». بدين ترتيب، على عليه السلام به سوى آن ها روانه شد و در برابر دريافت هزار حُلّه1 و هزار دينار در هر سال از آن ها، به شرط اين كه بخشى از آن ها را در ماه محرم و بخشى را در ماه رجب بپردازند، مصالحه نمود و «سيد» و «عاقب» را با سرافكندگى نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله برد و ماجراى مصالحه خود با آنان را براى آن حضرت تعريف كرد و «سيد» و «عاقب» به پرداخت خراج و به تبع آن سرافكندگى در برابر رسول خدا صلى الله عليه وآله اعتراف نمودند. آن گاه رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: «من نيز اين را پذيرفتم، ولى بدانيد اگر با من و كسانى كه زير عبا بودند به مباهله مى پرداختيد، خداوند عزّوجلّ اين وادى را از آتش شعلهور مى ساخت و در كمتر از يك چشم بر هم زدن آتش را به پشت شما روانه مى ساخت و همه شما را با آتش سوزناك مى سوزاند».
1. يك دست لباس كامل عربى كه در گذشته عبارت از دو تكه جامه بوده است.