علم و دانش ابوبكر
ويژگى و صفت ديگرى كه اهل سنّت در جانشين پيامبر معتبر مى دانند، علم و اجتهاد است. اكنون نگاهى كوتاه به مراتب علم و دانش ابوبكر داريم.
ما در اين قسمت به علومى كه مربوط به ماوراء عالم حسّ است، ـ نظير عالم ملائكه، جنّ، افلاك، حركات كهكشان ها، منظومه ها، كرات سماوى، ساكنين ديگر كرات و خصوصيّات زيست آن ها و… ـ نمى پردازيم، فقط به علومى كه داشتن آن ها شايسته يك دانشمند اسلامى (نه جانشين پيامبر) است مى پردازيم و ويژگى هاى علمى ابوبكر را بررسى مى كنيم.
جلال الدّين سيوطى از محقّقان بزرگ اهل سنّت كه نزد بزرگان آنان داراى مقامى والاست در كتاب الاتقان فى علوم القرآن مى نويسد:
آن چه از ابوبكر در تفسير قرآن رسيده است، از ده مورد تجاوز نمى كند.1
آن گاه سيوطى سخن از دانش امير مؤمنان على عليه السلام به ميان مى آورد و مى نويسد:
علم على عليه السلام به قرآن در حدّى بود كه در محافل عمومى ندا مى داد: اى مردم! هر چه از علوم قرآنى مى خواهيد از من بپرسيد، تا جايى كه خصوصيّات نزول آيات نزد من است كه آيا در شب يا روز، سفر يا حضر نازل شده است.2
ابوبكر مدّتى نسبتاً طولانى در اطراف رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بود، از اين رو از نظر نقل حديث بايد نسبت به مسائل مختلف، احاديثى را از آن بزرگوار روايت كرده باشد، در عين حال سيوطى در احوالات ابوبكر درباره حديث مى گويد:
عدد روايات نقل شده از ابوبكر به هشتاد حديث نمى رسد.3
1 . الاتقان فى علوم القرآن: 2 / 187.
2 . همان.
3 . تاريخ الخلفاء: 41.