چند نكته درباره دلالت حديث خيبر
يكى از حديث هايى كه نقل شد، زمان تحريم ازدواج موقّت را در جنگ خيبر دانست. متن و مفهوم اين حديث چند نكته را روشن مى كند:
نخست آن كه امير مؤمنان على عليه السلام به تحريم ازدواج موقّت با زنان اعتقاد داشت; حتى به ابن عباس كه به حلال بودن آن معتقد بود، فرمود: «تو مردى فراموش كار هستى».
اين نسبت، دروغى بيش نيست; زيرا همه مى دانند كه امير مؤمنان على عليه السلام سرآمد مخالفان تحريم ازدواج موقّت بود; هم چنان كه در مخالفت با تحريم متعه حج نيز پيشگام بود.
اما ساختن روايات و نسبت دادن آن ها به آن حضرت شگفتى ندارد; همان گونه كه در متعه حج نيز همين گونه عمل كرده اند… .
نقل اين مسئله از طريق دو پسر محمّد بن حنفيه از پدرشان از على بن ابى طالب عليهما السلام نيز شگفتى ندارد… بيهقى روايتى را اين گونه نقل مى كند: عبداللّه و حسن دو فرزند محمّد بن على از پدرشان از اميرالمؤمنين رضى اللّه عنه نقل مى كنند كه حضرتش فرمود:
يا بني! أفرد الحجّ، فإنّه أفضل;1
پسرم! حج (واجب) را جداگانه انجام بده كه اين گونه بهتر است.
دوم آن كه تحريم ازدواج موقّت با زنان در جنگ خيبر صورت پذيرفته است. حال آن كه محدثان بزرگ آن را نادرست مى دانند و تكذيب مى كنند. اما در مقام توجيه آن سرگردان مانده اند.
ابن حجر عسقلانى در شرح صحيح بخارى از سهيلى اين گونه نقل مى كند: «خدشه اى به اين روايت وارد است; چرا كه طبق مفاد آن، ازدواج موقّت با زنان در نبرد خيبر حرام شد، حال آن كه هيچ يك از سيره نويسان و تاريخ نگاران چنين مسئله اى را ثبت نكرده اند».2
هم چنين عينى درباره اين روايت مى نويسد:
«ابن عبدالبرّ مى گويد: روايت حرام شدن ازدواج موقّت در نبرد خيبر نادرست است».3
قسطلانى نيز مى نويسد: «بيهقى مى گويد: اين روايت براى سيره نگاران و تاريخ نويسان ناشناخته است».4
ابن قيّم نيز مى گويد: ياران پيامبر در جنگ خيبر زن هاى يهودى را به ازدواج موقّت خود در نياوردند و در اين مسئله از پيامبر كسب اجازه نكردند. از سوى ديگر هيچ كس در تاريخ جنگ خيبر، روايتى در اين باره نياورده است. در اين جنگ نه درباره انجام ازدواج موقّت و نه درباره حرام شدن آن سخنى به ميان نيامده است.5
ابن كثير مى گويد: برخى دانشمندان تلاش كرده اند كه روايت على بن ابى طالب عليهما السلام را اين گونه توجيه كنند كه برخى عبارات اين روايت پس و پيش شده است. شيخ حافظ ابوحجاج مزى به اين برداشت از روايت گرايش دارد… با اين حال ابن عباس از باور خود درباره مباح بودن گوشت الاغ و ازدواج موقّت با زنان دست برنداشت.6
سوم آن كه ديدگاه ابن عبّاس در اين مسئله با حضرت امير مؤمنان على عليه السلام متفاوت بود. اين سخن از ديد ما پذيرفته نيست; چرا كه ابن عباس به ويژه در چنين مسائلى كه از ضروريات دين مبين است، از حضرت على عليه السلام پيروى مى كرد.
با فرض پذيرش اين ديدگاه، اين پرسش به ميان مى آيد كه آيا مى توان باور كرد كه با وجود يادآورى حكم خدا و رسول او صلى اللّه عليه وآله از سوى حضرت على عليه السلام، ابن عباس هم چنان بر باور خود پافشارى كند؟
به خدا سوگند كه هرگز چنين نيست. به همين دليل دروغ پردازان ناگزير به ساخت احاديث جعلى در اين مسئله روى آوردند. ابن تيميّه مى گويد: «ابن عباس روايت مى كند: هنگامى كه خبر نهى از ازدواج موقّت به وى رسيد از ديدگاه خود برگشت».7
اما اين حرف دروغ است. براى اثبات نادرستى اين گفتار، سخن ابن حجر عسقلانى را بازگو مى كنيم. وى به نقل از ابن بطّال مى گويد: «رويگردانى ابن عباس از ديدگاه خود، با رواياتى سست و ضعيف نقل شده است».8
به همين جهت ابن كثير مى گويد: «با اين حال ابن عباس هم چنان بر مباح بودن ازدواج موقّت ثابت قدم باقى ماند و نظر خود را تغيير نداد.
بله، ابن عباس تا آخرين لحظه از عمر خويش در مورد اين مسئله نظر خود را تغيير نداد، هم چنان كه برخى از بزرگان حديث نگار اهل سنّت نيز نقل كرده اند.
مسلم به نقل از عروة بن زبير مى گويد: عبداللّه بن زبير در مكّه برخاست و گفت: عده اى كه خدا آنان را كوردل قرار داده ـ هم چنان كه ديده جسم آنان نيز كور است ـ به جواز ازدواج موقّت فتوا مى دهند.
آن مرد به او گفت: همانا تو نادان و بى خرد هستى. به جانم سوگند كه ازدواج موقّت در زمان پيشواى پرهيزكاران ـ رسول خدا صلى اللّه عليه وآله ـ انجام مى شد.
ابن زبير گفت: اگر شهامت دارى برو ازدواج موقّت كن; به خدا سوگند اگر چنين كنى، سنگسارت مى نمايم.9
مخاطب سخن ابن زبير، پسر عموى حضرت على عليه السلام يعنى ابن عباس بود. وى در آن زمان نابينا شده بود. به همين دليل به او گفت: خداوند همان گونه كه چشم هايشان را كور كرده، دل هايشان را نيز كور نموده است.
در رواياتى كه مسلم نيشابورى و احمد بن حنبل از ابى نضره نقل كرده اند، نام ابن عباس آشكارا ذكر شده است.
با اين روايت مشخص مى شود كه ابن عباس در مكّه و زمان ابن زبير چه ديدگاهى نسبت به ازدواج موقّت با زنان داشت.
روشن است كه وى همواره در جواز ازدواج موقّت سخن مى گفته است; همان گونه كه مى دانيم فقهاى مكه نيز پيرو ديدگاه ابن عباس بوده اند.
از سوى ديگر روشن است كه اگر رسول خدا صلى اللّه عليه وآله ازدواج موقّت را حرام كرده بود و حضرت على عليه السلام حكم آن را به ابن عباس رسانده بود، در اين صورت بى ترديد، نسبت دادن مخالفت با خدا، رسول و وصى ايشان، به ابن عباس نارواست.
1 . السنن الكبرى، بيهقى: 5 / 8، كتاب حج باب «من اختار الإفراد ورآه أفضل»، حديث 8818 .
2 . فتح البارى: 9 / 210.
3 . عمدة القارى: 7 / 246.
4 . ارشاد السارى: 11 / 397، 9 / 232.
5 . زاد المعاد في هدى خير العباد: 2 / 184.
6 . تاريخ ابن كثير: 4 / 220.
7 . منهاج السنه: 4 / 190.
8 . فتح البارى: 9 / 216.
9 . صحيح مسلم: 3 / 197، كتاب نكاح، باب «نكاح المتعه»، ذيل حديث 1406.