پيمان الهی
وَجَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَيْكُمْ وَمَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلاَيَتِكُمْ…;
و خداوند، صلواتِ بر شما و دوستى شما را ـ كه ما را بدان ممتاز ساخت ـ … .
آن چه كه تا كنون خوانديم، جعل خداوند متعال نسبت به اهل بيت عليهم السلام بود. اينك جعل خداوند متعال نسبت به اهل ولايت است.
خداوند متعال در آن عالم بر ربوبيت خود، نبوّت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و ولايت ائمه عليهم السلام اخذ ميثاق كرده است.
اين موضوع از امور مربوط به عالم غيب است. ما هرگز نمى توانيم با عقل هاى ناقص و كوتاه خود درباره آن چيزى بگوييم، بايد از طريق رواياتى كه از ائمه عليهم السلام وارد شده كه با همه عوالم ارتباط و بر همه عوالم احاطه دارند چيزى بفهميم. قرآن كريم در اين باره مى فرمايد:
(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلينَ * أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَكُنّا ذُرّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ);1
و (به ياد آور) زمانى كه پروردگارت از صلب فرزندان آدم، ذريه و نسل آن ها را برگرفت و آن ها را بر خودشان گواه ساخت كه آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى دهيم كه مبادا در روز قيامت بگوييد: ما از اين امر غافل بوديم يا بگوييد: همانا پدران ما پس از اين شرك ورزيدند و ما نيز فرزندان بعد از آن ها بوديم، آيا ما را به آن چه باطل گرايان انجام دادند مجازات مى كنى؟
در ذيل اين آيه مباركه روايات فراوانى از ائمه عليهم السلام رسيده است. در واقع قضيّه اخذ ميثاق، اقامه حجّت از ناحيه خداوند متعال بر همه خلايق است; نسبت به ربوبيت خداوند متعال، رسالت، رسول خدا و ولايت اهل بيت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله.
البته درباره آن عالم بحث فراوان و پرسش هاى بسيارى مطرح شده است، از جمله:
آيا عالَمى به عنوان عالم ارواح پيش از اين عالم وجود داشته است؟
آيا ارواح پيش از اجساد خلق شده اند؟
آيا ارواح در آن عالم داراى عقل و درك بودند كه از آن ها پيمان گرفته بشود؟
آيا مراد از اين اقرار، اقرار زبانى است كه از آن به «لسان ملكوتى» تعبير مى كنند؟
آيا بعد از خلقت حضرت آدم از ذريه او پيمان گرفته شده است؟
سيّد مرتضى رحمه الله در مورد عالم ذَر در كتاب الأمالى مى نويسد:
وقد ظنّ بعض من لا بصيرة له ولا فطنة عنده أنّ تأويل هذه الآية إنّ الله سبحانه استخرج من ظهر آدم عليه السلام جميع ذريّته وهم في خلق الذرّ، فقرّرهم بمعرفته وأشهدهم على أنفسهم.
وهذا التأويل مع أنّ العقل يبطله ويحيله ممّا يشهد ظاهر القرآن بخلافه، لأنّ الله تعالى قال: (وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ) ولم يقل: من آدم، وقال: (مِنْ ظُهُورِهِمْ) ولم يقل: من ظهره، وقال: (ذُرّيَّتَهُمْ)، ولم يقل: ذريته.
ثمّ أخبر تعالى بأنّه فعل ذلك لئلاّ يقولوا ]يوم القيامة[: إنّهم كانوا عن هذا غافلين أو يعتذروا بشرك آبائهم وأنّهم نشؤا على دينهم وسنّتهم، وهذا يقتضي أنّ الآية لم تتناول ولد آدم عليه السلام لصلبه، وأنّها إنّما تناولت من كان له آباء مشركون… .2
برخى از متعصّبان اهل سنّت با توجّه به اين كلام، تصوّر كرده اند كه سيّد مرتضى رحمه الله عالم ذر را منكر شده، و شايد برخى از شيعه نيز اين گونه تصوّر كنند. ما اين موضوع را در جايى بحث و آن را بررسى كرده ايم.3
مطلب ديگر اين كه اگر آن عالم وجود داشته و اگر به واقع اقرارى بوده، آيا اين ميثاق حقيقتاً با اين آيه و امثال آن و تمثيلات و تشبيهاتى مثل (إِنّا عَرَضْنَا اْلأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ وَالْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها)4 ثابت مى شود؟
اين مطلب از بيان سيد مرتضى رحمه الله استفاده مى شود و برخى از معاصرين بزرگ ما نيز اين نظر را دارند.
كوتاه سخن اين كه ولايت اهل بيت در كنار رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و ربوبيت خداوند متعال به نحو ميثاق از مردم اخذ شده است; يعنى با ذريه حضرت آدم عليه السلام قرار داد شده است.
البته اين قرار داد در كتاب هاى اهل سنّت نيامده است; گرچه نسبت به ربوبيت خداوند متعال و رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در منابع آن ها روايت آمده است. قرآن كريم در آيه مباركه اى مى فرمايد:
(وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا);5
از رسولانى كه پيش از تو فرستاديم بپرس.
پيش تر اشاره شد كه در كتاب هاى اهل سنّت آمده است كه همه پيامبران گذشته مأمور بودند كه ولايت اهل بيت عليهم السلام را به مردم ابلاغ كنند، و اين ابلاغ جزء برنامه آن ها بوده است. در روايتى آمده: ابن مسعود مى گويد: پيامبر خدا صلى الله عليه وآله فرمود:
أتاني ملك فقال: يا محمّد! (وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا)على ما بعثوا؟
قلت: على ما بعثوا؟
قال: على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب;6
فرشته اى نزد من آمد و گفت: اى محمد! «بپرس كسانى را كه پيش از تو فرستاديم از فرستادگان ما» بر آن چه مبعوث شده اند؟
من گفتم: بر چه مبعوث شده اند؟
گفت: بر ولايت تو و ولايت على بن ابى طالب.
امّا در منابع و تفاسير ما روايات فراوانى در ذيل همين آيه مباركه به ويژه در تفسير كنز الدقائق آمده است. در روايتى مى خوانيم:
إنّ النبي صلى الله عليه وآله قاله ليلة أسري به إلى السماء: جمع الله بينه وبين الأنبياء، ثمّ قال له: سلهم يا محمّد! على ماذا بعثتم؟
فقالوا: بعثنا على شهادة أن لا إله إلاّ الله والإقرار بنبوّتك، والولاية لعلي بن أبي طالب;
در شب معراج پيامبر با پيامبران ديگر ديدار كرد.
خداوند به او فرمود: اى محمّد! از آنان بپرس براى چه فرستاده شدند؟
پاسخ دادند: بر شهادت «لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ»، اعتراف به پيامبرى تو و ولايت على بن ابى طالب فرستاده شديم.
در روايت ديگرى محمّد بن فضيل گويد: ابوالحسن عليه السلام فرمود:
ولاية علي مكتوبة في جميع صحف الأنبياء، ولم يبعث الله رسولاً إلاّ بنبوّة محمّد ووصيّه علي عليه السلام;7
ولايت على عليه السلام در كتاب هاى پيامبران نوشته شده، خداوند هرگز پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با اقرار به نبوّت محمّد و وصى او على صلوات الله عليهما.
1 . سوره اعراف (7): آيه 172 و 173.
2 . الأمالى سيد مرتضى: 1 / 20، بحار الأنوار: 5 / 267.
3 . ر.ك: استخراج المرام من استقصاء الافحام: 1 / 257.
4 . سوره احزاب (33): آيه 72.
5 . سوره زخرف (43): آيه 45.
6 . معرفة علوم الحديث: 96، تفسير الثعلبى: 8 / 338، شواهد التنزيل: 2 / 223، حديث 855 ، تاريخ مدينة دمشق: 42 / 241، المناقب، خوارزمى: 312، حديث 312، فرائد السمطين: 1 / 81 ، حديث 73، كشف الغمّه: 1 / 318، كفاية الطالب: 74.
7 . كنز الدقائق: 9 / 343، ر.ك: نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار: 16 / 370.