واگذارى امور به ائمّه
وَمُفَوِّضٌ فِي ذَلِكَ كُلِّهِ إِلَيْكُمْ وَ مُسَلِّمٌ فِيهِ مَعَكُمْ;
و در اين باره كارها را به خودتان وامى گذارم و تسليم شما هستم.
راغب اصفهانى مى گويد:
قال: (وَأُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللّهِ)1 أردّه إليه.2
و در مجمع البحرين آمده:
فوّضت أمري إليك أي: رددته إليك وجعلتك الحاكم فيه.3
آيا اين جمله به قبل مرتبط است يا مستقل است؟
آيا به هر دو فراز قبل مرتبط است يا فقط با فراز دوم ارتباط دارد؟
اگر فقط به فراز اول برگردانيم، معنا اين گونه خواهد شد:
من از شما درخواست مى كنم و شما را در مقام طلب حوائجم مقدّم مى دارم و شما را وسيله قرار مى دهم، اما در عين حال تسليم شما هستم، مى خواهيد از خدا بخواهيد و وساطت بكنيد و يا مى خواهيد وساطت نكنيد. من امر را به شما واگذار مى كنم.
اما با وجود فاصله بعيد است.
و اگر فقط به فراز دوم برگردانيم، معنا اين گونه مى شود:
به شما در همه حالات خودتان و به همه خصوصيات مقاماتتان ايمان دارم، چه بدانم و چه ندانم، و حقيقت امر را به خودتان واگذاشته و تسليم هستم.
و اگر به هر دو فراز برگردانيم شبهه استعمال لفظ «مفوّض» در اكثر از معنا پيدا مى شود، كه از نظر عقلى صحيح نيست.
و ممكن است اين جمله را مستقل قرار داد و مقصود اين باشد كه در عين حال استشفاع و توسّل به ائمه عليهم السلام در درگاه الاهى در همه امور مادى و معنوى، در برابر خواست آنان و در همه آن ها، تسليم و همه امور را به اراده آنان واگذار نموده ايم. بنابراين، در جمله هاى پيشين توسّل را عرضه مى داريم و در اين جمله تسليم را، و همه اين ها از مراتب ايمان و اعتقاد به آن حضرات است.
1 . سوره غافر (40): آيه 44.
2 . المفردات في غريب القرآن: 387.
3 . مجمع البحرين: 3 / 437.