نكته مهم
در نقلى مى خوانيم:
ويل لمن شفعاؤه خصمائه؛1
ويل (چاهى در جهنم) براى كسى است كه در روز قيامت شفاعت كنندگانش، دشمنان و ستيزه كنندگانش بشوند.
ما از اين مطلب در بُعد اعتقادى استفاده مى كنيم، اما به راستى در بُعد عملى اين اعتقاد چه تأثيرى براى ما در جنبه سازندگى دارد؟
درست است كه ما معتقديم و بسيار اميد داريم كه مورد شفاعت قرار بگيريم، ولى هرگز براى هيچ فردى از افراد ما چنين امضايى نيامده كه تو را شفاعت خواهيم كرد. كارى نكنيم كه نه فقط ما را شفاعت نكنند، بلكه خصم ما باشند، كه اگر هم شفاعت نكردند، حداقل عليه ما شهادت ندهند.
زيرا طبق نصّ قرآن مجيد و روايات معتبر، هر پيامبرى شاهد اعمال امت خويش است، و اعمال ما بر پيامبر اكرم و ائمه عليهم السلام عرضه مى شود، و عرضه اعمال به اعتقاد شيعه و سنّى يك امر ثابت حقيقى و واقعى است.
علماى عامّه نيز بر اين امر معتقدند. فقط وهّابى ها منكر اين مطلب اند كه بزرگ آنان محمّد بن عبدالوهاب گفته است: «عصاى من از محمّد انفع است، چون او سود و زيان ندارد؛ ولى عصاى من سودمند است، من بر آن تكيه مى كنم».2
ما درباره شفاعت در آينده به تفصيل بحث خواهيم كرد.
بنابر آيات قرآن مجيد معلوم مى شود كه اگر فضل و رحمت الاهى نبود اصلاً خلقتى وجود نداشت؛ چرا كه خداوند متعال غنى بالذات است و به خلايق نيازى ندارد كه كسى را خلق كند تا او، خدا را عبادت نمايد، ولى خداوند متعال رحمت دارد. در آيه مباركه اى مى خوانيم:
(وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ)؛3
پروردگار تو بى نيازى داراى رحمت و مهربانى است.
خداوند با غناى بالذات داراى رحمت است و به مقتضاى رحمتش خلايق را خلق كرد. در آيه ديگرى مى خوانيم:
(كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ)؛4
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب كرده است.
خداى متعال خلايق را آفريد تا نشانه هايى از رحمت، قدرت و عظمت او باشند، از اين روست كه در موارد عديده اى از قرآن مجيد مى فرمايد:
(وَمِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ)؛5
و از نشانه هاى او، آفرينش آسمان ها و زمين است.
در آيه ديگرى آمده است:
(خَلَقَ اللهُ السَّماواتِ وَاْلأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ في ذلِكَ لاَيَةً لِلْمُؤْمِنينَ)؛6
خداوند آسمان ها و زمين را به حق آفريد كه در اين، نشانه اى براى افراد باايمان است.
1 . اين مضمون در روضة الواعظين: 195، البداية والنهايه: 13 / 227، ينابيع المودّه: 3 / 46 در ضمن اشعارى آمده است.
2 . كشف الارتياب: 127.
3 . سوره انعام (6): آيه 133.
4 . همان: آيه 54.
5 . سوره روم (30): آيه 22، سوره شورى (42): آيه 29.
6 . سوره عنكبوت (29): آيه 44.