منتها درجه ارادت
بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِّي وَأَهْلِي وَمَالِي وَأُسْرَتِي;
پدر و مادر، خانواده، مال و خاندانم فداى شما باد.
هر يك از فرازهاى اين فصل با اين جمله شروع مى شود: بأبي أنتم و اُمّي… .
اين جمله دو استعمال دارد.
1 . استعمال در معناى حقيقى كه همان «فدا كردن» است.
يعنى: من در برابر شما چنين هستم، كه اگر خطرى بر وجودتان متوجّه شود، تمام هستى خود را براى شما سپر قرار دهم و بلا گردان شما شوم. خلاصه اين كه حاضرم هر گونه مصيبتى را در رابطه با جان خود، پدر و مادر، خاندان و اموال و ثروتم تحمّل كنم تا شما سالم بمانيد. و اين منتها درجه اخلاص، ارادت، ايمان و اعتقاد است.
2 . استعمال در معناى مجازى كه همان اظهار شدّت محبّت و علاقه مندى است، زيرا وقتى معناى حقيقى ممتنع باشد ـ چنان كه خواهد آمد ـ پس مقصود اظهار محبّت و ارادت است، بنابراين نه معناى حقيقى موضوع له لفظ مراد است، و نه صِرف تعارف كه در جامعه ما معمول است.
معناى حقيقى به زمان حضور مربوط مى شود، امّا آن چه ما اكنون در برابرشان مى گوييم به معناى مجازى است، زيرا:
نخست آن كه آن بزرگواران در اين عالم نيستند، تا خطرى بر آن ها متوجّه گردد تا بشود معناى حقيقى اراده شود، مگر در زيارت حضرت ولى عصر ارواحنا فداه.
دوم آن كه وقتى انسان مى خواهد خود را فداى كسى كند، فدا شده نيز بايد موجود باشد. اگر والدين كسانى از دار دنيا رفته اند در عين حال در زيارت جامعه مى گوييم: «بأبي أنت واُمي»، مقصود چيست؟ بنابراين، مصداقيّت پيدا نمى كند، اگر معناى حقيقى مراد باشد.
سوم آن كه آيا انسان مجاز است ـ در حال حيات والدين و خاندان خود ـ آن ها را فداى كسى بكند؟ مگر انسان بر آن ها ولايت دارد؟ يا از قِبَل آن ها وكالت داشته باشد كه بگويد: آقا! تمام خاندان من فداى شما باد!
چهارم آن كه گاهى انسان اين عبارت را مى خواند; ولى فدا شونده از طرف مقابل افضل و اشرف است. براى نمونه در زيارت اصحاب سيدالشهداء در كربلاى معلاّ، زيارت نامه از امام باقر عليه السلام است. در آن مى خوانيم: «بأبي أنتم واُمي».
در اين زيارت معناى حقيقى مراد نيست، وگرنه لازم مى آيد امام باقر عليه السلام پدر و مادرشان را فداى اصحاب سيدالشهداء عليه السلام كنند.
خداوند در قصّه ذبح حضرت اسماعيل عليه السلام در قرآن كريم مى فرمايد:
(وَفَدَيْناهُ بِذِبْح عَظيم);1
ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم.
در اين آيه بنابراين كه «ذبح عظيم» سيّدالشهداء عليه السلام باشد2 كه قطعاً از اسماعيل افضل هستند; به معناى فدا كردن ـ كه در فارسى گفته مى شود ـ نيست، بلكه مراد جايگزين نمودن است، و از همين باب است «فديه» كه در احكام حج گفته مى شود.
از اين رو، چند قرينه مذكور براى ما معيّن مى كنند كه منظور از «بأبي أنت واُمي» معناى مجازى منظور است كه اين عبارت در لغت عرب براى ابراز شدّت محبّت و علاقه و ارادت استعمال شده است.
البته در لغت عرب نظايرى نيز دارد. براى نمونه اگر انسان از حرف كسى خوشش آيد مى گويد: «لله درّك».
اين عبارت در معناى حقيقى خودش استعمال نمى شود، بلكه يا معناى منقول است و يا مجاز مشهور كه با اين عبارت اظهار خوشحالى از اين كلام مى كنند.
عكس اين نيز آمده است، اگر كسى حرف بى ربطى بزند، مى گويند: «فضّ الله فاك». اين معنا كنايه از اين است كه تو حرف بد و بى ربطى زدى، نبايد اين طور مى گفتى.
بنابر آن چه گفته شد، جمله «بأبي أنت واُمي…» در معناى ما وضع له آن استعمال نمى شود; بلكه مقصود معناى مجازى است.
از طرفى، از نظر شرعى نيز در اين باره روايت داريم. در روايتى آمده است:
سئل أبو الحسن موسى بن جعفر عليه السلام: الرجل يقول لابنه أو لابنته: بأبي أنت واُمّي، أو بأبوي، أترى بذلك بأساً؟
فقال: إن كان أبواه مؤمنين حيين فأرى ذلك عقوقاً، وإن كان قد ماتا فلا بأس;3
از امام كاظم عليه السلام پرسيدند: آيا كسى حق دارد والدينش را فداى كسى بكند؟
حضرت فرمودند: اگر والدين او مؤمن و زنده هستند، اين عقوق است و عاق والدين مى شود، ولى اگر پدر و مادر او مُرده باشند، ايرادى ندارد.
به عبارت ديگر، چنين سخنى حرام است كه انسان والدين زنده خود را فداى فرزند خود كند. گرچه وقتى عبارت «بأبي أنت واُمي» را بگويد همان معناى مجازى را اراده بكند، باز جايز نيست.
و اين روايت نيز قرينه مى شود بر آن چه كه بيان كرديم.
حال، اگر در خطاب به حضرات ائمه عليهم السلام معناى حقيقى را اراده كنيم; نسبت به مكتب و مرام و حفظ شخصيّت آن بزرگواران، كاملاً صحيح بوده وليكن باز هم مجاز است.
1 . سوره صافات (37): آيه 107.
2 . ر.ك: عيون أخبار الرّضا عليه السلام: 2 / 186، بحار الأنوار: 12 / 125.
3 . من لا يحضره الفقيه: 1 / 178، حديث 564، وسائل الشيعه: 2 / 440، حديث 2588. اين حديث در الخصال: 26، حديث 94 و بحار الأنوار: 71 / 69، حديث 44 با اندكى تفاوت نقل شده است.