معناى «حق الجهاد»
راغب اصفهانى درباره كلمه «جهاد» سخن لطيفى دارد، مى نويسد:
والجهاد ثلاثة أضرب: مجاهدة العدوّ الظاهر، ومجاهدة الشيطان، ومجاهدة النفس. وتدخل ثلاثتها في قوله تعالى: (وَجاهِدُوا فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ)1… .2
حق يعنى چه؟
راغب اصفهانى انصافاً نكات مفيد و لطيفى در كتاب المفردات فى غريب القرآن دارد، وى درباره كلمه «حق» مى گويد:
والرابع: للفعل والقول الواقع بحسب ما يجب وبقدر ما يجب وفي الوقت الّذي يجب؛3
وقتى كار در وقت خود و با شكل خود و با مقدار خود و در حال خود انجام بشود، حق مى گويند.
پس «جهاد» ابعادى دارد، و «حق» هم خصوصيّاتى كه اگر يكى از آن خصوصيات منتفى شود كار بر طبق حق انجام نشده.
و در قيام به امر «جهاد» ائمّه عليهم السلام تمام خصوصيّات را رعايت فرموده اند و لذا جهادشان «فى اللّه» و «حق جهاده» بوده است.
ائمّه عليهم السلام دقيقاً وظايفشان را مى دانستند و در هر جا، در هر موقعيتى، با هر كسى و به هر شكلى كه لازم بوده به وظيفه خود عمل مى كردند.
اين خصوصيّت ها فقط در ائمّه عليهم السلام مى تواند باشد و اعقل عقلاى عالم بالاخره محاسباتش در جايى اشتباه درمى آيد و شكست مى خورد.
پس آن بزرگواران همه اقسام جهاد را در جاى خود به مقدارى كه لازم است، به شكلى كه لازم است، در حالى كه لازم است و با كسى كه لازم است انجام دادند. از اين رو در ذيل همين آيه اى كه خوانديم فرموده اند كه منظور ما هستيم.
بريد عجلى گويد: از امام باقر عليه السلام درباره آيه (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * وَجاهِدُوا فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ)؛4 «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ركوع كنيد، سجده به جا بياوريد، پروردگارتان را بپرستيد و كارهاى پسنديده انجام بدهيد. باشد كه رستگاه شويد و در راه خدا جهاد كنيد آن گونه كه حقّ جهادش را ادا كرده باشيد، اوست كه شما را برگزيد» پرسيدم. فرمود:
إيّانا عنى ونحن المجتبون؛5
آن ها فقط ما هستيم و ما برگزيده شدگانيم.
در روايت ديگر در ذيل آيه مباركه: (وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَإِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ)؛6 «آنان كه در راه ما جهاد كنند قطعاً به راه هاى خود هدايتشان خواهيم كرد و به راستى كه خدا با نيكوكاران است» فرموده اند:
نزلت فينا أهل البيت؛7
اين آيه درباره ما اهل بيت نازل شده است.
منظور اين است كه مقصود از اين آيه ما هستيم، نه از باب اين كه ما مصداقيم؛ مصداق تام؛ چرا كه غير ائمّه نمى توانند مصداقيت داشته باشند.
بلى كسانى كه واقعاً در اين مسير حركت مى كنند، مى گوييم: آنان در اين مسير در حركت اند. در روايتى امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
هذه الآية لآل محمّد ولأشياعهم؛8
اين آيه درباره آل محمّد عليهم السلام و پيروانشان مى باشد.
اما به نحو اطلاق فقط ائمّه عليهم السلام هستند كه «جهاد في اللّه حقّ جهاده» را انجام دادند.
اين تعبير با اين خصوصيّات بر غير معصومين صدق نمى كند. و اگر شاگردان و تربيت شدگان مكتبشان در اين مسير قدم برداشتند، اين ها مصداقيت پيدا نمى كنند تا بگوييم: اين هم مصداق، آن هم مصداق، امّا آن اتم از اين!
به عبارت ديگر، مصداقيت نسبت به اين آيات، آن جايى است كه عصمت باشد، اين رسوخ در علم و اين «جهاد في اللّه حق جهاده» با عصمت همراه است. وگرنه حق جهاد به آن بيانى كه گفتيم در خارج تحقق پيدا نكرده است مگر در نزد معصومان از اهل بيت رسول اللّه عليهم السلام.
آرى، گروهى از شاگردان در اين مكتب داشته و داريم كه تربيت شدگان ائمّه عليهم السلام، در اين عالم و در ساير عوالم بوده اند؛ در تزكيه نفس، در جهاد با دشمنان به جان و اموال، در مجاهده با نفس، در حركت كردن به سوى خداوند متعال جهاد كردند و اينان بوده اند و هستند و حتماً در آينده خواهند بود و مكتب اهل بيت عليهم السلام استمرار و ادامه دارد و ـ الحمد للّه ـ ثمراتش نيز در طول تاريخ ظاهر شده است، امّا اين ها ثمراتى براى اين شجره طيبه هستند، نه اين كه ثمره در جاى خود شجره بنشيند و آن وصفى كه به شجره مى دهيم به ثمره نيز بدهيم.
فَالرّاغِبُ عَنْكُمْ مارِقٌ، وَاللاّزِمُ لَكُمْ لاحِقٌ، وَالْمُقَصِّرُ في حَقِّكُمْ زاهِقٌ وَالْحَقُّ مَعَكُمْ وَفيكُمْ وَمِنْكُمْ وَاِلَيْكُمْ، وَاَنْتُمْ اَهْلُهُ وَمَعْدِنُهُ.
وَميراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَكُمْ وَاِيابُ الْخَلْقِ اِلَيْكُمْ، وَحِسابُهُمْ عَلَيْكُمْ، وَفَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَكُمْ.
وَآياتُ اللَّهِ لَدَيْكُمْ، وَعَزآئِمُهُ فيكُمْ وَنُورُهُ وَبُرْهانُهُ عِنْدَكُمْ، وَاَمْرُهُ اِلَيْكُمْ.
مَنْ والاكُمْ فَقَدْ والَى اللَّهَ، وَمَنْ عاداكُمْ فَقَدْ عادَ اللَّهَ، وَمَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللَّهَ، وَمَنْ اَبْغَضَكُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللَّهَ، وَمَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ؛
بنابراين هر كس از شما بازگشت، از دين خدا بيرون شده است و هر كس با شما ملازم بود، به دين خدا رسيده است. هر كس در حقِّ شما كوتاهى كند، نابود است، حقّ با شما، در خاندانِ شما، از شما و به سوى شماست و شما اهل و معدن آن هستيد.
ميراث پيامبرى نزد شما، بازگشت خلق به سوى شما و حساب آن ها با شما و سخن جدا كننده حق از باطل نزد شماست.
آياتِ خدا، اراده هاى او و نور و برهانش نزد شما و امر خداوند درباره شماست.
كسى كه ولايت شما را بپذيرد ولايت خدا را پذيرفته و كسى كه با شما دشمنى ورزد با خدا دشمنى ورزيده است. آن كه شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و آن كه با شما دشمنى كند با خدا دشمنى كرده و آن كه به شما تمسّك جويد در واقع به خدا تمسّك جسته است.
1 . سوره حج (22): آيه 78.
2 . المفردات فى غريب القرآن: 101.
3 . همان: 125.
4 . سوره حج (22): آيه 77 و 78.
5 . الكافى: 1 / 191، حديث 4، تفسير فرات كوفى: 275، حديث 1، بحار الأنوار: 66 / 359.
6 . سوره عنكبوت (29): آيه 69.
7 . الاختصاص: 127، بحار الأنوار: 24 / 150، حديث 35 به نقل از كنز الفوائد: 223، شواهد التنزيل: 1 / 569، حديث 607.
8 . تفسير القمى: 2 / 151، بحار الأنوار: 24 / 43، حديث 3.