على الفاروق والميزان
و از آن جايى كه پس از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله امتحان اين امّت شروع شد و خداى رحمان بايستى بين مردم شاخصى براى حق قرار دهد، پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله از امير مؤمنان عليه السلام به «فاروق» تعبير كرده و فرمود:
… هو فاروق هذه الاُمّة، يفرق بين الحق والباطل…؛1
… او فاروق اين امّت است كه بين حق و باطل جدايى مى اندازد.
هم چنين، از آن حضرت به «ميزان» تعبير شده است، چنان كه در زيارت آن حضرت آمده است:
… السلام على يعسوب الإيمان وميزان الأعمال…؛2
… سلام بر يعسوب ايمان و ترازوى اعمال… .
و امّا قول آن حضرت كه علي مع الحق والحق مع علي به حدّ تواتر رسيده است.
بنابراين در اين عالَم حق و باطل مختلط و مشتبه است، امّا در عالَم بعدى اين قضايا از هم جدا مى شوند.
در روايت لطيف ديگرى ـ كه شيخ انصارى رحمه اللّه نيز در كتاب الطهاره آورده ـ آمده است كه مردى از امام صادق عليه السلام سؤال مى كند: وقتى به مستراح مى روم از پنجره صداى ساز و آواز از خانه همسايه مى آيد، من مقدارى به جهت شنيدن آن صداها، آن جا مى نشينم، حكمش چيست؟
حضرت فرمودند:
لا تفعل.
فقال الرجل: واللّه، ما هو شيء وآتيه برجلي إنّما هو سماع أسمعه بأذني!
فقال له: أنت ما سمعت اللّه: (إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً)؟3
قال: بلى واللّه، فكأنّي لم أسمع هذه الآية قطّ من كتاب اللّه من عجمي ولا من عربي، لا جرم إنّي لا أعود إن شاء اللّه، وإنّي أستغفر اللّه.
فقال له: قم فاغتسل وصلّ ما بدا لك، فإنّك كنت مقيماً على أمر عظيم، ما كان أسوأ حالك لو متّ على ذلك! أحمد اللّه وسله التوبة من كلّ ما يكره، إنّه لا يكره إلاّ القبيح، والقبيح دعه لأهله، فإنّ لكلّ أهلاً.4
او در خانه خودش ساز و آواز داير نكرده بود و كسى را استخدام نكرده بود كه بيا و اين جا ساز و آواز براى من اجرا كن كه اين قدر به تو پول بدهم؛ بلكه به قصد ديگرى به مستراح رفته بود و در آن جا چند دقيقه اى مانده بود تا آن سر و صدا را بشنود.
در روايت ديگرى فضيل گويد: از امام باقر عليه السلام درباره آلاتى مثل نرد، شطرنج و…. پرسيدم، حضرت فرمودند:
إذا ميّز اللّه الحق من الباطل مع أيّهما يكون؟
هر گاه خداوند امور حق را از امور باطل جدا سازد مورد سؤال شما در كدام قسم خواهد بود؛ در حق يا باطل؟
گفت: معلوم است كه در باطل خواهد بود.
حضرت فرمودند:
فمالك وللباطل؟5
در اين مورد آلات قمار براى سائل مشتبه شده كه سؤال مى كند، حضرت اشاره مى كند كه وقتى در روز قيامت حق ها از باطل ها جدا شدند مورد سؤال تو از كدام قسم خواهد بود؟
گفت: به يقين از قسم حق نخواهد بود.
حضرت فرمود: تو پاسخ خودت را دادى.
بنابراين، آن چه ما در اين دنيا از مأكولات، مشروبات، ملبوسات، مساكن و تمام اشيايى كه در اختيار داريم و تصرّفاتى كه مى كنيم بخش زيادى از آن ها مشتبه است. ما طبق قاعده «يد»، «طهارت»، «استصحاب» و ادلّه و امارات ديگر، زندگيمان را ادامه مى دهيم، امّا در آن عالَم اين طور نيست، اين ها از هم جدا مى شوند و اين كار طبق فرموده قرآن به دست خداوند متعال است، امّا آيا خداوند متعال به طور مستقيم، انجام مى دهد؟
معلوم است كه نه؛ بلكه به توسّط انبيا، اوليا، ملائكه و مأمورينى كه در آن جا هستند و مقرّبينى كه در دستگاه ربوبى او مى باشند و متصدّى اين امورند انجام مى گيرد.
خداوند متعال در قرآن مجيد داستان حضرت داوود عليه السلام را مطرح مى كند، امتياز آن حضرت در اين عالَم نسبت به ديگر انبيا اين بوده كه بر اساس واقع فصل الخطاب داشته و حق را از باطل جدا مى كرده، آن جا كه مى فرمايد:
(وَآتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطابِ)؛6
و ما به او هم حكمت و دانش داديم و هم عقل قضا و داورى.
در روايات آمده است كه حضرت ولى عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف آن گاه كه ظاهر شوند و حكومت برقرار كنند طبق روش حضرت داوود عليه السلام حكم مى كنند.
ابان مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:
لا تذهب الدنيا حتّى يخرج رجل منّي يحكم بحكومة آل داود ولا يسأل بيّنة يعطي كلّ نفس حكمها.7
در روايت ديگرى ابوعبيده مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
إذا قام قائم آل محمّد حكم بحكم داود وسليمان، لا يسئل الناس بيّنة.8
فرق حضرت داوود عليه السلام و پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله در قضاوت از اين جهت است كه حضرت داوود از مدّعى بيّنه مطالبه نمى كند، ولى پيامبر اكرم با بيّنات و سوگندها حكم مى كند.
امام صادق عليه السلام از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله نقل مى كنند كه فرموده:
إنّما أقضي بينكم بالبيّنات والأيمان وبعضكم ألحن بحجّته من بعض فأيّما رجل قطعت له من مال أخيه شيئاً فإنّما قطعت له به قطعةً من النار؛9
من طبق موازين ظاهرى حكم مى كنم، امّا اگر او مى داند كه صاحب حق نيست نبايد تصرّف بكند؛ چرا كه براى او قطعه اى از آتش بريده ام.
بنابر روايات متعدّد حكم حضرت ولى عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف در زمان ظهور طبق واقع خواهد بود.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در حديثى فرمودند:
أفضل أعمال اُمّتي انتظار الفرج؛10
برترين كارهاى اُمّت من، انتظار گشايشى (از جانب خداوند متعال) است.
معناى اين حديث به حكم دو دسته روايات معلوم مى شود:
دسته اى از روايات مى فرمايند: ظهور، حكومت و قدرت امام زمان عليه السلام بغتةً و به صورت ناگهانى خواهد بود. بنابراين، هيچ روز و هيچ ساعتى نيست مگر اين كه احتمال دارد حضرت ولى عصر عليه السلام ظهور كند. پس ما بايد چنين اعتقادى داشته باشيم.
دسته دوم از روايت ها مى گويند: وقتى حضرت امام زمان عليه السلام ظهور كنند و حكومت را به دست گيرند مثل حكم حضرت داوود عليه السلام كه مطابق واقع است حكم خواهند فرمود.
انتظار فرج يعنى انسان هر لحظه مواظب كارهاى خودش در عبادات، اعمال، افعال، تروك، تصرّفات و همه امور باشد كه اگر حضرت ولى عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف امروز ظاهر شدند و قرار شد مطابق حكم حضرت داوود عليه السلام حكم بكنند رسوا نگردد.11
به هر حال، حضرت داوود عليه السلام در اين عالَم داراى فصل الخطاب بوده است. اين فصل الخطاب به همين معنا در عالَم قيامت نيز توسط ائمّه عليهم السلام پياده خواهد شد.
با عنايت به رواياتى كه گذشت احدى از صراط عبور نخواهد كرد و به بهشت وارد نخواهد شد مگر با در دست داشتن جوازى از على عليه السلام؛ يعنى هر كه اميرالمؤمنين عليه السلام برگه اى به دست او دادند او اهل بهشت خواهد بود.
البته در اين عالَم نيز حكومت طبق فصل الخطاب واقع شده است. در احوالات امير مؤمنان على عليه السلام آمده كه آن حضرت بسيارى از قضايا و مشكلات مردم را طبق علمشان به واقع حل و فصل كردند.
1 . ذخائر العقبى: 56، الرياض النضره: 2 / 155.
2 . بحار الأنوار: 97 / 287 و 330.
3 . سوره اسراء (17): آيه 36.
4 . كتاب الطّهاره: 2 / 331، الكافى: 6 / 432، حديث 10، وسائل الشيعه: 3 / 331، حديث 3795، بحار الأنوار: 6 / 34، حديث 48. اين حديث با اندكى تفاوت در متون روايى ديگر نيز آمده است.
5 . وسائل الشيعه: 17 / 324، حديث 22667، كتاب المكاسب: 1 / 374 با اندكى تفاوت.
6 . سوره ص (38): آيه 20.
7 . الكافى: 1 / 398، حديث 2، بحار الأنوار: 52 / 320، حديث 22.
8 . همان: 279، حديث 3، همان: حديث 24.
9 . الكافى: 7 / 414، حديث 1، وسائل الشيعه: 27 / 232، حديث 33663.
10 . المناقب، ابن شهرآشوب: 3 / 527، بحار الأنوار: 50 / 318، حديث 14. اين حديث در مصادر اهل سنّت از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله اين گونه نقل شده است: أفضل العبادة انتظار الفرج. ر.ك: سنن ترمذى: 5 / 225، مجمع الزوائد: 10 / 147، تحفة الاحوذى: 10 / 17، المعجم الأوسط: 5 / 230، المعجم الكبير: 10 / 101، الجامع الصغير: 1 / 192، حديث 1283، كنز العمال: 2 / 79، حديث 3225 و… .
11 . گفتنى است كه در اين زمينه پژوهشى از همين نگارنده به زبان عربى چاپ شده و ترجمه آن در يكى از مجله هاى فارسى چاپ و منتشر شده است.