پيامبر بنده خداست
اين فراز را از چند محور مى توان بررسى كرد:
محور يكم. پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله بنده خداوند متعال هستند. به نظر مى رسد كه شايد تقديم عبوديت بر رسالت اشاره به چند مطلب باشد:
1 . اين كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله هر چه از مقامات، كمالات و ملكات دارند، از مولاى خود خداوند متعال است و چيزى از خود ندارند.
2 . اين كه ابتداى رسيدن به هر مقام و منزلتى در پيشگاه خداوند متعال عبوديت است و اين حقيقتى است كه از روايات استفاده مى شود و ما در مباحث پيشين برخى از آن روايات را ذكر كرديم; از جمله روايتى بود كه از حضرت امام رضا عليه السلام نقل شده است كه آن حضرت فرمودند:
اين مقامى كه امير مؤمنان عنداللّه پيدا كردند و كرامتى كه عنداللّه داشتند، به بركت عبوديت بوده است.
3 . اين كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله خدا نيست; چون همان طورى كه در مورد ائمّه عليهم السلام كسانى پيدا شدند و غلوّ كردند، در مورد شخص پيامبر اكرم نيز كسانى بودند كه آن حضرت را خدا مى دانستند.
اين مطلب نيز در روايات آمده است.
بنابراين، پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله بنده خداوند متعال است، نه اين كه خدا نيست; بلكه شريك خدا هم نيست. فرزند خدا و متّحد با خدا هم نيست و هيچ حلولى در اين جا صورت نگرفته است; بلكه عبد خدا هستند.
محور دوم. حضرت محمّد صلى اللّه عليه وآله عبد و بنده منتجب خداوند است. واژه «منتجب» يعنى مختار، ممتاز و جدا شده. وقتى كسى مختار و منتجب و از بين ديگران انتخاب مى شود كه خصايص و ويژگى هايى داشته باشد. ممتاز شدن نزد خدا خصايص و ويژگى هايى را لازم دارد; خصايصى كه از نظر خداوند متعال خصايص باشد و در ادامه، جدا شدن، انتخاب و اختيار خدا را در پى داشته باشد. پيامبر اكرم داراى خصايصى بودند كه آن خصوصيّات از نظر خداوند باعث شد كه آن حضرت منتجب و منتخب عنداللّه شدند.
محور سوم. رسالت و رسول بودن پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله با صفت «المرتضى» موصوف شد; يعنى آن حضرت رسول خداوند متعال است و مورد رضايت و پسند خداوند هستند. شايد اين عبارت به اين آيه مباركه اشاره باشد كه مى فرمايد:
(عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول);1
داناى غيب اوست; پس هيچ كس را بر رازهاى غيب خود آگاه نمى سازد، مگر رسولانى كه برگزيده است.
پس رسولى كه مرتَضى شد، چنين مقاماتى به او داده مى شود. از طرفى، پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله مورد پسند خداوند متعال بودند، آن جا كه مى فرمايد:
(وَكانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا);2
و او پيوسته مورد رضايت پروردگارش بود.
پس وقتى پسند كننده خداوند باشد و خدا كسى را بپسندد، اين فرد چه مقاماتى را پيدا مى كند! به راستى ملاكات مورد پسند خداوند متعال براى گزينش يك فرد چيست؟
پسند خداوند متعال در هر مرتبه، آن مرتبه عاليه اى است كه پيامبر اكرم دارند كه اشرف مخلوقات هستند. آن حضرت به مقامى رسيد كه مرتَضاى خداوند على الاطلاق به جميع معانى كلمه بودند و وقتى مرتَضاى خداوند واقع شدند، به او گفتند:
(وَلَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى);3
و به زودى پروردگار تو آن قدر به تو عطا خواهد كرد كه راضى شوى.
به تعبيرى خداى متعال مى فرمايد: شما كارى كنيد كه مرتَضاى من باشيد، آن وقت من به شما به گونه اى عطا مى كنم كه شما راضى باشيد.
تذكر يك نكته قرآنى لازم است كه قرآن مجيد هر گاه سخن از عطا فرموده، آن را به واژه «ربّ» اضافه كرده است; همان گونه كه اين آيه بدان اشاره دارد. در آيه ديگرى مى فرمايد:
(إِنّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ);4
به راستى ما به تو كوثر عطا كرديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن.
در آيه ديگرى آمده است:
(وَما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا);5
و عطاى پروردگار تو منع شده نيست.
در مورد ديگرى مى فرمايد:
(كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَهَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ);3
هر يك از اين دو گروه را از عطاى پروردگارت بهره مى دهيم.
در آيه ديگرى آمده است:
(جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِسابًا);6
اين پاداشى از جانب پروردگارت و عطايى حساب شده است.
در مورد ديگرى مى فرمايد:
(رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى);7
پروردگار ما آن كسى است كه به هر چيزى، آن چه براى آفرينش آن لازم بوده عطا كرده، آن گاه هدايت كرده است.
وقتى كسى رشد و تربيت كسى را بر عهده گرفت، تمام مستلزمات رسيدن به آن كمال و هدف را عطا مى كند و در غير اين صورت خُلف و نقض غرض خواهد بود. از اين رو در دعاى ابوحمزه آمده است: ربّ بما أعطيتني.
پس چون عطاست بايد ربّ هم باشد. كار خداوند متعال به لحاظ ربوبيتش و به مقتضاى آن مقام، عطا است. عطاء ربّ، مطلق است. از اين رو حضرت موسى عليه السلام مى فرمايد:
(رَبِّ إِنّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْر فَقيرٌ);8
پروردگارا! به هر خير و نيكى كه تو بر من فرو فرستى نيازمندم.
1. سوره جن (72): آيات 26 و 27.
2. سوره مريم (19): آيه 55.
3. سوره ضحى (93): آيه 5.
4. سوره كوثر (108): آيات 1 و 2.
5 و 3. سوره اسراء (17): آيه 20.
6. سوره نبأ (78): آيه 36.
7. سوره طه (20): آيه 50.
8. سوره قصص (28): آيه 24.