حاملان كتاب الهى
وَحَمَلَةِ كِتابِ اللّهِ;
و (سلام بر) حاملان كتاب خدا.
ائمّه عليهم السلام حاملان كتاب خدا هستند. واژه «حمل» به معناى برداشتن است; ولى در معانى گوناگون استعمال شده است; برداشتن و قرار دادن و سوار كردن چيزى را حمل گويند. اما مى توان معناى حقيقى «حمل» برداشتن است. خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:
(وَحَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواح وَدُسُر);1
و او را بر كشتى ساخته شده از الواح و ميخ ها حمل كرديم.
از طرفى، مفهوم حمل وقتى تحقّق پيدا مى كند كه حامل و محمولى وجود داشته باشد وگرنه حمل مصداق نمى يابد. اين گونه مفاهيم در زبان عربى بسيار است.
از سوى ديگر حمل به چند صورت تحقّق پيدا مى كند:
گاهى انسان چيزى را به دست حمل مى كند و گاهى به پشت;
گاهى چيزى را روى كتف خود، گاهى بر بالاى سرش.
امّا قسم ديگرى هست و آن اين كه انسان شىء را در سينه اش حمل مى كند. قرآن كريم مى فرمايد:
(بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ);2
بلكه اين آيات روشنى است كه در سينه كسانى كه به آن ها دانش داده شده، جاى دارد.
به نظر مى رسد واژه «حمل» در جايى استعمال مى شود كه سنگينى باشد. در برداشتن چيز سبك استعمال لفظ «حمل» درست نيست مگر عنايتى در كار باشد، خلاصه مى توان ادّعا كرد كه واژه «حمل» به طور حقيقت فقط در مواردى كه ثقل وجود دارد به كار مى رود.
از طرفى ثقل و سنگينى بر دو قسم است:
1 . ظاهر محسوس;
2 . غير محسوس معقول.
اگر انسان بارى برمى دارد، مى گويند كه فلان شىء را حمل كرد. اگر خانمى باردار شود مى گويند: حامله است. اگر حيوان بارى را از جايى به جايى حمل كند، كه قرآن مى فرمايد:
(وَتَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ);3
و آن ها بارهاى سنگين شما را به شهرى حمل مى كنند.
اگر كشتى انسان را حمل كند، كه قرآن مى فرمايد:
(وَحَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواح وَدُسُر);4
و او را بر كشتى ساخته شده از الواح و ميخ ها حمل كرديم.
و آن گاه كه درختى پر از ميوه باشد، مى گويند: اين درخت بار دارد. اما اگر فقط يك عدد سيب بدهد، بعيد است كه بگويند بار برداشته است. وقتى ابر از باران پر باشد تا زمين را سيراب كند، مى گويند: بار دارد، نه ابرى كه چهار قطره باران داشته باشد.
اين ها مواردى از حمل است كه هم محسوس است و هم ثقل دارد.
خداوند متعال ائمّه اطهار عليهم السلام را حاملان كتاب خودش در آيه مباركه (بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الظّالِمُونَ) قرار داده است. به يقين، اين حملِ ظاهرى نيست; بلكه حملِ معنوى است كه قرآن ثقل دارد و سنگين است.
شىء ديگرى كه هم سنگين است و هم معنوى، گناه است. در قرآن مجيد در چند مورد به اين حمل اشاره شده است. آن جا كه مى فرمايد:
(وَما هُمْ بِحامِلينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْء);5
و آنان هرگز چيزى از گناهان اينان را حمل نخواهند كرد.
اين حمل سنگينى معقول است نه محسوس.
خداوند متعال به هنگام سرزنش علماى يهود مى فرمايد:
(مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفارًا);6
مَثل كسانى كه تورات را حمل مى كنند; ولى به آن عمل نمى كنند به سان اُلاغى است كه كتاب هايى را حمل مى كند.
خداوند متعال در اين آيه معقول را به محسوس تشبيه كرده است. در هر دو مورد حمل هست و سنگين; ولى آن يكى معقول و اين يكى محسوس است. وقتى به تورات عمل نكنند، مثل حيواناتى خواهند بود كه بارى را حمل مى كنند و نمى دانند اين بار چيست.
معلوم شد كه «حمل» يعنى برداشتن شىء، اعمّ از محسوس و معقول و محمول كه معمولاً سنگين است; سنگينى مادّى و معنوى را در بر مى گيرد.
حال بايد ديد كه مراد از «كتاب اللّه» چيست و اين كه چه سنگينى اى در كتاب اللّه وجود دارد و ائمه عليهم السلام كه حاملان كتاب اللّه هستند، چه صفت و وظيفه اى دارند.
1. سوره قمر (54): آيه 13.
2. سوره عنكبوت (29): آيه 49.
3. سوره نحل (16): آيه 7.
4. سوره قمر (54): آيه 13.
5. سوره عنكبوت (29): آيه 12.
6. سوره جمعه (62): آيه 5.