استواران در امر خدا
وَالْمُسْتَقِرّينَ فى اَمْرِ اللّهِ;
و (سلام بر) استواران در امر خدا.
ائمّه عليهم السلام استواران در امر خدا هستند. واژه «مستقر» از استقرار و به معناى قرار گرفتن، آرام شدن و در يك جا ثابت ماندن است. انصافاً راغب اصفهانى در اين مورد معناى زيبايى دارد. وى در واژه «قرّ» مى نويسد:
قرّ في مكان إذا ثبت ثبوتاً جامداً;1
يعنى به گونه اى در آن مكان قرار دارد كه از آن جا به جاى ديگرى منتقل نمى شود. واژه «جامد»، فقط خودش است و مانند مشتق نيست كه تغيير بپذيرد و از هيئتى به هيئت ديگر درآيد. استقرار انسان نيز چنين است كه در جايى بماند و در آن جا قرار گيرد.
از اين رو، در قرآن مجيد از آخرت به «دار القرار» تعبير شده; چون اهل بهشت هرگز از بهشت خارج نمى شوند; بلكه (هُمْ فيها خالِدُونَ) و هم چنين اهل دوزخ كه از دوزخ به «بئس القرار» تعبير شده است. خداوند متعال درباره جهان آخرت مى فرمايد:
(يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَإِنَّ اْلآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ);2
(مؤمن از قوم فرعون گفت:) اى قوم من! اين زندگى دنيا فقط كالاى زودگذر است و به راستى كه جهان آخرت سراى پايدار است.
و درباره دوزخ مى فرمايد:
(جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَبِئْسَ الْقَرارُ);3
دوزخى كه در آتش آن وارد مى شوند و چه بدجايگاهى است.
پس چيز مستقر در مقابل چيز متحرّكى است كه قرار ندارد. از اين روست كه ايمان دو نوع است:
1 . ايمان ثابت كه در قرآن مجيد آمده است:
(يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَفي الآخِرَةِ);4
خداوند كسانى را كه به سبب گفتار و اعتقاد راستين ايمان آورده اند در زندگى دنيا و جهان آخرت ثابت قدم مى دارد.
2 . ايمان غير ثابت كه در روايات از آن به «مستودع» ـ وديعه گذاشته شده ـ تعبير شده است. در روايتى فرمودند: «كسانى هستند كه صبح مى كنند در حالى كه مؤمن هستند و در شب هنگام از ايمان خارج مى شوند».5
از طرفى قرار گرفتن نيز دوگونه است:
1 . استقرار جسمى: اين نوع قرار گرفتن در رابطه با حركت بدن است، مانند اين كه انسان از جايى حركت مى كند و به وطن و جايگاه خود مى رسد و در آن جا آرام و قرار مى گيرد و ديگر حركت تمام مى شود.
2 . استقرار روحى: در اين نوع قرار گرفتن، فكر انسان، روح انسان در برابر فردى يا چيزى يا حادثه اى آرام مى گيرد، نه عَوَض مى شود و نه تغيير مى يابد.
1. المفردات في غريب القرآن: 397.
2. سوره غافر (40): آيه 39.
3. سوره ابراهيم (14): آيه 29.
4. همان: آيه 27.
5. ر.ك: الغيبة، نعمانى: 214، مسند احمد بن حنبل: 3 / 453، صحيح مسلم: 1 / 76.