منظور از كتاب خدا
به نظر مى رسد كه «كتاب اللّه» وسيع تر از «قرآن مجيد» است. ائمّه عليهم السلام حاملان كتاب اللّه هستند كه شامل كتاب هاى پيامبران پيشين مى باشد كه خداوند متعال مى فرمايد:
(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْميزانَ);1
ما رسولان خود را با برهان ها و دليل هاى روشن فرو فرستاديم و به همراه آنان كتاب و ميزان نازل كرديم.
و در قرآن كريم از كتاب هاى آسمانى گذشته به «صحف» نيز تعبير شده است، آن جا كه مى فرمايد:
(إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ اْلأُولى * صُحُفِ إِبْراهيمَ وَمُوسى);2
اين دستورات در كتاب هاى آسمانى پيشين آمده است; در كتاب ابراهيم و موسى.
ائمه عليهم السلام حاملان علمى و معنوى همه اين كتاب ها و صحف هستند.
و نيز آنان حاملان آن چه به رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله غير از قرآن نازل شده مى باشند، كه حضرت رسول فرمودند:
إنّ اللّه تعالى آتاني القرآن وآتاني من الحكمة مثل القرآن;3
به راستى كه خداوند متعال براى من قرآن را فرو فرستاد و از حكمت به سان قرآن عطا فرمود.
بلكه مى شود «كتاب اللّه» را اين جا به معناى «كتاب تكوين» اخذ كرد;
اما قدر متيقّن قرآن مجيد است كه ائمه عليهم السلام حقيقت و واقع قرآن را دارا هستند و نزد آن هاست، همان قرآنى كه فرموده:
(إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ * في كِتاب مَكْنُون * لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ);4
آن قرآن كريم و ارزشمندى است كه در كتابى محفوظ جاى گرفته است و جز پاكان نمى توانند به آن دست زنند.
همان قرآنى كه امير مؤمنان على عليه السلام فرموده:
وإنّ القرآن ظاهره أنيق وباطنه عميق، لا تفنى عجائبه ولا تنقضي غرائبه ولا تكشف الظلمات إلاّ به;5
همانا قرآن داراى ظاهرى زيبا و باطنى ژرف و عميق است. مطالب شگفت آورش تمام نمى شود و اسرار نهفته اش پايان نمى يابد و تاريكى ها بدون قرآن برطرف نخواهد شد.
همه حقايق قرآنى را ائمه عليهم السلام به حملِ علمى معنوى حامل هستند; از اين رو آيه مباركه (وَلا رَطْب وَلا يابِس إِلاّ في كِتاب مُّبِين);6 «هيچ تر و خشكى نيست مگر اين كه در كتابى آشكار ثبت است» و آيه (وَكُلَّ شَيْء أَحْصَيْناهُ في إِمام مُبين);7 «همه چيز را در امامى آشكار برشمرده ايم» به «امام» تفسير شده است.8
همه حقايق قرآن كه فرمود: «كتاب اللّه عز وجل على أربعة أشياء: على العبارة والإشارة واللطائف والحقائق»9 نزد ائمه عليهم السلام وجود دارد.
همه مردم با قرآن سر و كار دارند; ولى هر كسى به اندازه ظرفيت خود از قرآن مجيد بهره مى برد.
اما ائمّه عليهم السلام حاملان على الاطلاق كتاب اللّه هستند، همان گونه كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله حامل كتاب اللّه بوده است.
حال اگر امر دائر شود بين رجوع به كسى كه چنين شأن و مقامى نسبت به قرآن مجيد و عنداللّه سبحانه دارد و كسى كه از او در مورد معناى لفظى ساده از قرآن بپرسند و نتواند پاسخ دهد، چه بايد كرد؟
بنابر روايات: وقتى از شيوخ ثلاثه به خصوص اوّلى درباره معناى لفظى از الفاظ قرآن مى پرسيدند از پاسخ ناتوان مى ماندند. آن گاه كه از اوّلى پرسيدند معناى آيه شريفه (وَفاكِهَةً وَأَبًّا)10 چيست؟
پاسخ داد: چه بگويم؟ از خودم بگويم، يا چيزى از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله شنيده باشم؟ آيا شما چيزى از پيامبر نشنيده ايد؟11
شما را به خدا! عقل و عقلا در مقايسه بين كسى كه چنين ناتوان مى ماند و بين كسى كه در حضور مردم فرمود:
سلوني قبل أن تفقدوني;12
«از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد» چه مى گويند؟!
شگفت انگيز اين كه حتّى يك نفر پيدا نشد كه بگويد: چنين نيست، ما فلان مطلب را پرسيديم و او ندانست; بلكه همه اقرار كردند كه امير مؤمنان على عليه السلام همين گونه بوده است. با اين حال آمدند و در مقابل چنين شخصيّتى عَلَم شدند و مردم را تا قيامت گمراه و بدبخت كردند.
1. سوره حديد (57): آيه 25.
2. سوره اعلى (87): آيه 18 و 19.
3. مجمع البيان: 2 / 194، تفسير الصافى: 1 / 299، تفسير نور الثقلين: 1 / 287، حديث 1137.
4. سوره واقعه (56): آيه 77 ـ 79.
5. نهج البلاغه: 550.
6. سوره انعام (6): آيه 59.
7. سوره يس (36): آيه 12.
8. تفسير العيّاشى: 1 / 361، تفسير القمى: 2 / 212، معانى الاخبار: 95، الاحتجاج: 2 / 375.
9. عوالى اللآلي: 4 / 105، حديث 155، بحار الانوار: 75 / 278.
10. سوره عبس (80): آيه 31.
11. ر.ك: فتح البارى: 13 / 229، بحار الانوار: 30 / 692.
12. ر.ك: بصائر الدرجات: 286، حديث 1، الاحتجاج: 1 / 384، الخرائج والجرائح: 3 / 1133، بحار الانوار: 26 / 64، تاريخ مدينة دمشق: 17 / 335، فتح الملك العلى: 76. كنز العمال: 13 / 165، حديث 36502.