معناى ربّ
اكنون پس از روشن شدن دو واژه مهم «عترت» و «خيرة» به بررسى واژه «ربّ» مى پردازيم.
واژه «ربّ» از نظر لغوى به معناى پرورش دهنده است. راغب اصفهانى مى گويد: الربّ في الأصل التربية وهو إنشاء الشيء حالاً فحالاً إلى حدّ التمام.1
بنابراين واژه «ربّ» در زبان فارسى چنين مى شود: كسى كه به كمال رساندن چيزى را به گونه اى كه مناسب اوست به عهده گيرد، ربّ گويند.
براى نمونه كمال يك شاخه گل به اين است كه برگ هايش همواره سبز باشد، رشد كند و گل هاى كامل و زيبايى به ثمر نشيند.
از طرفى پرورش دهنده گل همواره مراقب است كه چه قدر آب دهد، كى آب دهد، در تاريكى، در روشنايى، برابر آفتاب، در سايه، چگونه كود دهد، چگونه خاكش را عوض كند، چنين فردى پرورش دهنده گل است كه آن را تا سرحدّ كمال پرورش مى دهد كه به رشد برسد و ثمر دهد.
اين واژه درباره حيوانات نيز به كار مى رود، مثل «ربّ الإبل; پرورش دهنده شتران»، كه نگه دارنده و مواظبت كننده از شتر را گويند.
در زبان عرب نيز به زن خانه دار مى گويند: «ربّة البيت»; يعنى كسى كه نظم و كارهاى خانه و اهل خانه را به عهده مى گيرد و به خوبى اداره مى كند و پيش مى برد.
خداوند متعال كه ربّ و پرورش دهنده همه خلايق است پيامبر اكرم را با عنايت خاصّى پرورش داده است آن گاه همه موجوداتى كه نياز به تربيت دارند، به بركت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله تربيت مى شوند چنان كه خداوند متعال خورشيد را آفريده كه همه موجودات به آن نياز دارند و هر موجودى به اندازه استعدادش از نور آن استفاده مى كند و رشد مى يابد.
بنابراين، مربّى پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله خود خداوند متعال است كه آن حضرت مى فرمايد:
أدّبني ربّي فأحسن تأديبي;2
پروردگار من مرا تربيت و پرورش كرد و نيكو پرورشم داد.
سلاطين در روزگاران كهن براى فرزندان خود مربّى قرار مى دادند تا آن حكيم بزرگ يا دانشمند اخلاقى فرزندشان را به رشد مناسب خود پرورش دهد; چرا كه قرار بود ولى عهد بشود و صاحب تاج سلطنت گردد و بايد بداند چگونه مديريّت كند، چگونگى برخورد با دوست، دشمن در حال صلح و جنگ را بداند و وظايف خود را بشناسد.
اكنون اگر اندكى در آداب و كمالات پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فكر كنيم كه خداوند متعال مربّى اوست، مى فهميم وقتى مربّى خداوند متعال و پرورش يافته پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله باشد، «خيرة ربّ العالمين» خواهد شد.
و نيز فهم روايات براى ما آسان مى شود كه فضيل بن يسار گويد:
«سمعت أبا عبداللّه عليه السلام يقول لبعض أصحاب قيس الماصر: إنّ اللّه عز وجل أدّب نبيّه فأحسن أدبه، فلمّا أكمل له الأدب قال: (إِنَّكَ لَعَلى خُلُق عَظيم) ثمّ فوض إليه أمر الدين والاُمّة ليسوس عباده فقال عز وجل: (ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا)وإنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله كان مسدداً موفقاً مؤيّداً بروح القدس لا يزل ولا يخطئ في شيء ممّا يسوس به الخلق فتأدّب بآداب اللّه…».3
بنابراين، وقتى كسى تربيت شده و برگزيده خداوند متعال گشت و عصاره وجود گرديد، اگر احكام حلال و حرام از جانب خدا به آن بزرگوار تفويض شود بعيد نخواهد بود; چرا كه او از پيش به اين امر مهيّا شده و اهليت اين مقام را دارا شده است. در مثال پيشين گذشت كه به سان فرزند پادشاهى است كه از كودكى تربيت مى كنند تا ولى عهد گردد; چرا كه مى خواهند مسئوليّت پادشاهى را به او بسپارند.
با توجّه به آن چه بيان شد، روشن مى گردد كه سخن پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله كه سيّد و اشرف الخلايق والأنبياء والمرسلين است چه معنايى دارد، آن جا كه مى فرمايد: أدّبني ربّي فأحسن تأديبي.4
از اين جاست كه مقام امير مؤمنان على عليه السلام نيز روشن مى گردد، آن جا كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله مى فرمايد:
عليٌّ منّي بمنزلتي من ربّي;5
على نسبت به من به منزله من نسبت به پروردگار من است.
اين همان معناى تربيت است كه همه هستى به اسباب و اشكال گوناگون تربيت ـ به هر معنايى كه عنوان تربيت صدق كند ـ مربّا و تربيت يافته خداوند متعال هستند.6
و تربيت گاهى روحى است و گاهى جسمى. امروزه معلّم ورزشى را مربّى مى گويند.
خداوند متعال «ربّ العالمين» است.
1. المفردات في غريب القرآن: 44.
2. بحار الانوار: 16 / 210 و 68 / 382، الجامع الصغير: 1 / 51، حديث 310.
3. الكافى: 1 / 266، حديث 4.
4. تفسير نور الثقلين: 5 / 392، بحار الانوار: 16 / 210، كنز العمّال: 7 / 214.
5. ذخائر العقبى: 64، رياض النضره: 2 / 163، المناقب: 297، سيرة الحلبية: 3 / 391.
6. گفتنى است كه واژه «تربيت» در زبان عربى با واژه فارسى آن از يك ريشه اند; ولى در تعبير اندكى مسامحه وجود دارد; چرا كه در فارسى مى گويند: فلانى آدم با تربيتى است; يعنى خوش اخلاق است و اين بخشى از تربيت است.