اضافه «امناء» به «الرحمان»
همان گونه كه اشاره شد، در اين عبارت واژه «امناء» به واژه «الرحمان» افزوده شده است. چرا نفرمود: «اُمناء اللّه»، «اُمناء الربّ» و…؟
به نظر مى رسد اين وصف جهت افاده همان اطلاق بيان شده است; يعنى از اطلاق كلام استفاده مى شود كه آنان امينان خداى رحمان هستند، نه فقط در جهات مادّى و معنوى; بلكه بدون هيچ قيدى آنان معتمَدين خداى رحمان هستند. چرا؟ چون ما در توضيح واژه «الرحمان» وصف رحمانيّت بارى تعالى را شرح داديم كه با توجّه به اين آيه كه مى فرمايد:
(وَرَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْء);1
و رحمت من همه چيز را فرا گرفته است.
و با عنايت به اين گستره رحمت، ائمّه عليهم السلام امينان خداى رحمان بر هر چيز هستند; يعنى اين امانت وسعت دارد كه شايد بتوان معناى سعه و توسعه دايره امانت را از اضافه واژه «امناء» به واژه «الرحمان» و خصوصيّت «الرحمان» در اين وصف استفاده كرد.
افزون بر اين، عبارت هيچ قيدى ندارد و هيچ متعلّقى بر آن ذكر نشده است كه شايد همين حذف متعلق، بيان گر عموم باشد.
بنابر گستره رحمت الهى، خداوند همه چيز را به دست ائمّه عليهم السلام سپرده است و آنان امينان خداوند متعال در هر چيز هستند.
البتّه پيش تر بيان شد كه تمام هستى بر اساس رحمت الهى است. اصل وجود، متفرّعات و آثار آن همگى از رحمت خداى سبحان است. آن جا كه مى فرمايد:
(وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهارَ لِتَسْكُنُوا فيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ);2
و از رحمت اوست كه براى شما شب و روز را قرار داد تا در آن آرامش يابيد و در جست و جوى فضل و فزونى خداوند باشيد.
بنابراين، رحمت واسعه الهى كه همه هستى آن بستگى دارد، اقتضا كرده كه همه هستى با همه ابعاد و جزئيّاتش به دست ائمّه عليهم السلام سپرده شود. اين، از ظاهر اطلاق كلام به دست مى آيد و از اين جا سومين طرف امانت روشن مى شود.
ائمه عليهم السلام چه صفات و حالاتى را دارا هستند كه خداوند متعال آنان را امناى رحمان برگزيد و جهان هستى را با همه گستره اش به آنان سپرد؟
اگر انسان بخواهد يك كتاب هزار تومانى را به دست كسى امانت بسپارد، در حد ارزش هزار تومان تحقيق مى كند تا به آن شخص مطمئن شود و آن گاه كتاب را به او به امانت مى سپارد.
اگر كتابى صد هزار تومان ارزش داشته باشد و انسان بخواهد به كسى امانت بدهد، آيا همان فردى كه در حدّ هزار تومان مورد اطمينان است لياقت دارد كه كتاب صد هزار تومانى را به او به امانت بدهد، يا نه؟
حال اگر فرض كنيد كه كتاب نفيس خطّى به ارزش يك ميليون تومان باشد، بايد فردى باشد كه ظرفيّت امانت دارى چنين شىء نفيس را داشته باشد و انسان به طور طبيعى چنين اثرى را به فردى كه ظرفيّت هزار تومانى دارد، نمى سپارد.
ناموس انسان عزيزترين اشيا نزد اوست و انسان چه قدر در مورد آن حسّاس است. در زمان هاى قديم كه مسافرت هاى طولانى انجام مى شد و امنيّت آن چنانى در شهرها نبود; براى اين كه با خيال راحت مسافرت كنند، خانواده خود را به نزد افراد مطمئن مى سپردند.
آرى، انسان وقتى مى خواهد چيزى را در جايى به امانت بسپارد، به تناسب جايگاه و ارزش آن، ملاحظات، رعايت ها و دقّت هايى انجام مى دهد.
با اين مقدّمه مى خواهيم بدانيم كه ائمّه عليهم السلام چگونه امناى خدا شدند و آن بزرگواران را در همه جهان هستى، هر چه كه عنوان شىء بر آن اطلاق مى شود چنان كه در روايت نيز آمده است،3 امين خود قرار مى دهد.
ائمّه عليهم السلام داراى چه حالات و صفاتى بودند كه اين گونه مورد اعتماد خداوند متعال قرار گرفتند; آن هم در چنين اشياى نفيسى كه همان وجود و متعلّقات و متفرّعات آن و اسرار الهى و حقايق معنوى است.
وحى، قرآن مجيد، شريعت اسلام، معارف دينى و ديگر امور معنوى و از جهت مادّى نيز همه كائنات، امانت الهى هستند كه به دست ائمّه عليهم السلام سپرده شده اند.
1. سوره اعراف (7): آيه 156.
2. سوره قصص (28): آيه 73.
3. ر.ك: بصائر الدرجات: 219، باب انّهم أمناء اللّه على خلقه… .