اختلاف اُمّت
آن گاه كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله از دنيا رفت، بين اُمّت اختلافى شديد واقع شد و اُمّت پراكنده شدند. پيامبر خدا در حديثى كه شيعه و سنّى بر آن اتّفاق دارند مى فرمايد:
ستفترق اُمّتي على ثلاثة وسبعين فرقة، منها فرقة ناجية والباقون هالكون;1
به زودى اُمّت من به هفتاد و سه فرقه پراكنده خواهند شد كه يك فرقه از آن نجات يافته و بقيّه هلاك خواهند شد.
به مقتضاى اين حديث در بين اين فرقه ها يك فرقه نجات مى يابد و فرقه هاى ديگر هلاك مى شوند. وقتى پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در ذيل آيه مى فرمايند:
يا علي! بك يهتدي المهتدون;
اى على! به وسيله تو هدايت شدگان هدايت خواهند يافت.
معلوم مى شود كه فرقه راه يافته و به نجات رسيده، فرقه اى است كه به وسيله هدايت امير مؤمنان عليه السلام راه يافته اند.
حاكم نيشابورى اين حديث را كه ذيل آيه مباركه آمده نقل كرده و مى گويد: اين حديث، حديث صحيح و معتبرى است.2
احمد بن حنبل نيز اين حديث را در مسند خود نقل مى كند.3 ابوبكر هيثمى محدّث بزرگ اهل سنّت بعد از نقل حديث احمد بن حنبل مى گويد: «رجال المسند ثقات».4
ابن عساكر به چند طريق اين حديث را نقل كرده است كه بى ترديد برخى از اسانيد او و ديگر محدّثان صحيح و معتبر هستند.5
بنابراين معلوم مى شود كه امامان هدايت گر پس از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله على و فرزندان پيشواى آن حضرت هستند. و كسانى كه پس از پيامبر خدا هدايت شدند و راه آن حضرت را ادامه دادند، شيعيان اهل بيت عليهم السلام هستند.
وقتى راه هدايت فقط راه ائمّه اهل بيت است; پس ائمّه ديگر ـ دانسته يا ندانسته ـ ائمّه ضلال و گم راهى خواهند بود. اين موضوع روشن و بديهى است.
متأسّفانه امروزه افرادى در دانشگاه ها ميان جوانان شبهه مى افكنند كه چگونه مى شود همه مردم گم راه باشند و فقط ما، اهل بهشت باشيم؟
در پاسخ اين شبهه بايد گفت: مگر نه اين است كه همه ارباب اديان و غير آنان گم راهند و اهل دوزخ جز اهل اسلام؟! پس همه يهوديان، مسيحيان، مجوسيان، مشركان و ملحدان در طول تاريخ اهل دوزخند. با پيوند حديث افتراق به اين آيه مباركه و مراجعه به رواياتى كه از طريق اهل تسنّن در اين باره نقل شده است، اين نتيجه به دست مى آيد كه در بين اهل اسلام نيز فقط فرقه شيعه دوازده امامى اهل نجات هستند و اين يك موضوع بديهى است، مگر اين كه ـ نعوذ باللّه ـ گفته شود: قرآن در اين جا مبالغه دارد و همه اين احاديث دروغند.
سخن ما، همواره بر كتاب و سنّت مستند و مبتنى است و در مصادر اهل تسنّن نيز اين گونه آمده است و ما بارها بيان كرده ايم كه ادلّه امامت و حقّانيت اهل بيت عليهم السلام در كتاب هاى اهل تسنّن موجود است و خواهانِ حقيقت بايد تحقيق كند.
اگر در ذيل آيه اى احاديث با سندهاى معتبر متّفق عليه بين فريقين از پيامبر اكرم نقل شود و آيه را تفسير كند، در واقع كلام رسول خدا در حكم تتمّه كلام خدا خواهد بود، گويى آن هم جزو آيه است.
خداوند متعال مى فرمايد:
(وَلِكُلِّ قَوْم هاد);6
و براى هر گروهى هدايت گرى است.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در ذيل اين آيه مى فرمايد:
… وعلي الهادي، بك يا علي يهتدي المهتدون من بعدي;7
… على آن هدايت گر است و اى على به واسطه تو پس از من هدايت شوندگان راه مى يابند.
كوتاه سخن اين كه ائمّه عليهم السلام يگانه پيشوايان هدايت گرند و امّا بزرگان فرقه هاى ديگر ـ دانسته يا ندانسته ـ ائمّه و پيشوايان ضلال و گم راهى هستند.
1. الصراط المستقيم: 2 / 96، بحار الانوار: 36 / 336، حديث 198. اين روايت در منابع اهل سنّت از جمله: عمدة القارى: 18 / 224، المواقف: 3 / 649، با اندك تفاوتى آمده است.
2. المستدرك على الصحيحين: 3 / 129. در اين منبع اين گونه آمده است: «بسنده عن المنهال بن عمرو، عن عباد بن عبداللّه الأسدى، عن علي: (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْم هاد)، قال علي: رسول اللّه المنذر وأنا الهادي. هذا الحديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه.»
3. مسند احمد بن حنبل: 1 / 126.
4. «قوله تعالى: (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ) عن على رضي اللّه عنه في قوله: (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْم هاد) قال: رسول اللّه: المنذر والهادي رجل من بني هاشم. رواه عبداللّه بن أحمد والطبراني في الصغير والأوسط ورجال المسند ثقات.» (مجمع الزوائد: 7 / 41).
5. ر.ك: تاريخ مدينة دمشق: 42 / 358 و 359.
6. سوره رعد (13): آيه 7.
7. مجمع البيان: 6 / 15، شواهد التنزيل: 1 / 383، حديث 400، تاريخ مدينة دمشق: 42 / 359، تفسير جامع البيان: 13 / 142.