جايگاه رازِ پيامبر خدا و گنجينه علوم
به راستى والاترين و برترين مطالبى كه اهل بيت عليهم السلام از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله گرفته اند، همان دانش ها، آموزه هاى بلند الاهى، شناخت ها و رازهاى الاهى است كه همواره امير مؤمنان على عليه السلام آن ها را تكرار و بازگو مى نمايد و افتخار و سربلندى خود را به آن ها آشكارا سر مى دهد. و آشكارا به آن مى نازد و مى فرمايد:
هم موضع سرّه، ولجأ أمره، وعيبة علمه، وموئل حكمه، وكهوف كتبه، وجبال دينه. بهم أقام انحناء ظهره، وأذهب ارتعاد فرائصه؛1
آنان جايگاه راز و علوم ناگفتنى و نهانى پيامبر، پشتيبان و نگهبان دستورات پيامبر، گنجينه تمامى دانش هاى او، سرچشمه سخنان استوار و حكمت (و احكام شرعى و نظر صواب) او و امان و نگهدارنده كتاب ها و بيّنات او و كوه هاى برافراشته دين برحق او هستند. به وسيله آنان پشت خميده اسلام استوار و ثابت و پابرجا گرديد و لرزش اركان در خطر افتاده آن از ميان رفت.
در اين عبارت تمامى ضميرها به خداوند، يا به پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله بازگشت مى نمايد، مگر ضمير واژگان «ظهره: پشت او» و «فرائصه: اركان او» كه به دين اسلام برگشت مى نمايند.
منظور از «سرّ و راز» در اين گفتار، دانش هايى است كه هيچ كس جز آنان نمى تواند آن ها را فرا گيرد و كلمه «امر» بدين معناست كه هر آن چه مردم براى دين و دنياى خود بدان نيازمندند، پس امامان، همان پشتيبان و پناه در آن دين هستند، خداوند متعال مى فرمايد:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ)؛2
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خداوند اطاعت كنيد و اطاعت كنيد پيامبر و اولى الأمر خود را.
امير مؤمنان على عليه السلام خود با استدلال به اين آيه كريمه در گفتارى كه خواهد آمد به اين معنا اشاره فرموده اند.
سخن ديگر درباره «عيبة امره» است كه منظور از آن اين است كه امامان، مخزن و ظرف هاى دانش الاهى هستند كه خداوند به پيامبر سپرد. حضرت على عليه السلام در اين گفتار به همان معنا اشاره كردند و فرمودند:
… علم الغيب الّذي لا يعلمه أحد إلاّ اللّه، وما سوى ذلك فعلم علّمه اللّه نبيّه فعلمنيه، ودعالي بأن يعيه صدري وتَضطَمَّ عليه جوانحي؛
… دانش نهانى و غيبى را كه فقط خداوند مى داند و به غير از آن، تمام دانش هايى كه خداوند به پيامبر آموخت، به من آموزش داد و از خداوند خواست تا سينه من، آن را تحمّل نمايد و دلم آن را در برگيرد و به خود بپذيرد.
البته در اين زمينه روايات ديگرى نيز آمده است كه كلينى رحمه اللّه برخى از آن ها را نقل كرده است.3
واژه ديگرى كه در اين فراز به توضيح نياز دارد، واژه «حكم» است. منظور از آن، يا تمامى احكام شرعى يا قضاوت و داورى است. از تمامى ياران پيامبر صلى اللّه عليه وآله به صورت متواتر و بسيار زياد روايت شده كه گفته اند:
أقضانا علي؛4
على از همه ما در قضاوت و داورى بالاتر است.
البته روايت هاى بسيارى از اهل بيت عليهم السلام رسيده كه از بردن داورى به نزد غير او باز داشته اند كه برخى از اين روايات را شيخ حرّ عاملى رحمه اللّه در كتاب وسائل الشيعه آورده است.5
1 . نهج البلاغه: 47.
2 . سوره نساء: آيه 59.
3 . الكافى: 1 / 256.
4 . الرياض النضره: 2 / 198، فتح البارى: 8 / 136، تاريخ الخلفاء: 115، الاستيعاب: 3 / 40، حلية الاولياء: 1 / 65 و منابع ديگر.
5 . وسائل الشيعه: 18 / 2 ـ 5.