اهل بيت عليهم السلام و دفاع از حريم دين الهی
هم چنين بزرگان اهل سنّت در زندگى نامه ديگر امامان از اهل بيت عليهم السلام گفته اند:
آنان همواره گمراهى و تزوير افراط گران، افكار ابطال گران، تفسير و معناى بى دليل نادانان و شبهات كفرورزان و ملحدان را به صورت كامل از چهره دين الاهى مى زدودند.
احتجاج و مناظرات اهل بيت عليهم السلام، با مخالفان و ديدگاه ها و موضع گيرى ها روشن آنان در نگهدارى و پاسداشت دين، در كتاب هاى حديث شناسان و تاريخ نويسان نگارش يافته است و كاملاً پيداست.
گروهى از دانشمندان اهل سنّت از جمله ابن حجر مكّى در الصواعق المحرقه در زندگى نامه امام حسن عسكرى عليه السلام چنين مى نويسد:
هنگامى كه معتمد پسر متوكّل آن حضرت را در زندان انداخت خشك سالى سختى پيش آمد. پس همه مسلمانان سه روز براى طلب باران به بيابان رفتند، ولى باران نيامد.
در اين هنگام مسيحيان به همراه راهب بزرگشان به بيابان رفتند. همين كه راهب دست خود را به سوى آسمان بلند كرد، آسمان ابرى شد و در همان روز اول، باران باريد روز دوم نيز چنين شد. از اين رو برخى از مسلمانان نادان در دين خود به شك افتاده و برخى ديگر مرتد شدند.
اين وضعيت بر معتمد خليفه وقت گران آمد. از اين رو دستور داد تا امام حسن عسكرى عليه السلام را حاضر كردند و گفت: اُمّت جدّت پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله را درياب پيش از آن كه به هلاكت درافتند.
آن حضرت فرمودند: تمام ياران و شيعيان مرا از زندان آزاد كن!
معتمد همه ياران آن حضرت را آزاد كرد. هنگامى كه راهب با همراهان خود به طلب باران دست به آسمان بلند كرد، آسمان ابرى شد. امام به شخصى دستور داد كه آن چه در دست اوست بگيرد و بياورد.
ناگاه ديدند استخوان انسانى در دست او بود. پس از دست او آن را گرفت و به او فرمود:
حال برو و طلب باران كن!
او دستانش را به سوى آسمان بلند كرد. پس هر چه ابر در آسمان بود از بين رفت و آفتاب نمايان شد. مردم از اين امر در شگفت شدند.
معتمد گفت: اى ابامحمّد! اين چيست؟
حضرت فرمود: اين استخوان پيامبرى است كه اين راهب مسيحى به دست آورده است و هر گاه استخوان پيامبر زير آسمان هويدا شود، آسمان ابرى و بارانى مى شود.
بدين وسيله شبهه و سؤال از مردم دور شد و امام حسن عسكرى عليه السلام به خانه خودشان باز گشتند.1
آرى، اين مقام و جايگاه خاندان پيامبر و اين منزلت آن بزرگواران است. امير مؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: ـ و ما نيز هم صدا با آن به تمام مسلمانان مى گوييم ـ :
فأين تذهبون وأنى تؤفكون والأعلام قائمة والآيات واضحة والمنار منصوبة؟… ألم أعمل فيكم بالثقل الأكبر وأترك فيكم الثقل الأصغر؛2
پس به كدام سوى مى رويد! و به كدام سوى مى شتابيد! در حالى كه تمام نشانه ها و علامت هاى هدايت برپاست و تمام آيات و جلوه هاى آن روشن است و مناره آن مشخص و پابرجاست؟
پس به كجاى گمراه مى شويد و چگونه هيچ نمى بينيد در حالى كه خاندان پيامبر بين شما هستند و آنان پيشوايان حق هستند و بزرگان دين و زبان گوياى راستى و درستى هستند. پس آنان را به بهترين جايگاه ها و مقام هاى قرآنى فرود آوريد و مانند شتران تشنه و جگرتافته به محضر زلال آنان بشتابيد… آيا من همواره در بين شما به ثقل اكبر عمل ننمودم و ثقل اصغر را ميان شما بر جاى نگذاشتم؟
1 . الصواعق المحرقه: 2 / 600.
2 . مسند احمد: 3 / 14.