نكته سوّم
مسلم بن حجّاج قُشَيرى نيشابورى (صاحب كتاب «صحيح مسلم» كه بعد از «صحيح بخارى» مهمترين كتاب نزد اهل سنّت بوده و از صحاح ششگانه بشمار مى رود) حديث شريف غدير را بدون ذيل نقل نموده است، يعنى فقط به نقل صدر حديث كه مضمونش مضمون حديث ثقلين است اكتفاء كرده و جمله «إنّ الله مَوْلايَ وأنا وليُّ كُلِّ مُؤْمِن»؛ بدرستيكه خداوند مولاى من است ومن ولىّ هر مؤمنى هستيم به بعد را نقل ننموده، و حال آنكه بنا بر نقلى كه از «حافظ نسائى» گذشت، حديث مشتمل بر اين جمله و جملاتى غير از آن بوده(1)، بعبارت واضح تر «مسلم»، از دوّمين نقل حديث غدير فقط قسمتى از آن را كه مضمونش مضمون حديث ثقلين است با مختصر تغييرى در الفاظ نقل كرده است، و بخشى را كه ارتباط مستقيم با خطبه غدير و نصب اميرالمؤمنين عليه السلام به خلافت بلافصل دارد را مهمل گذاشته است.
ولى در عين حال ما از مسلم بن حجّاج تشكّر مى كنيم كه لااقل همين مقدار از حديث را بعنوان حديث غدير نقل كرده (تا لااقلّ معلوم باشد كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم خطبه اى بنام خطبه غدير ايراد فرموده است)، زيرا «بخارى» كه از محدّثين طراز اوّل اهل سنّت است و صحيحش، اوّلين كتاب معتبر نزد عامّه مى باشد يك كلمه از خطبه طويل الذّيل غدير را روايت نكرده است، لذا جا دارد كه از «مسلم بن حجّاج» براى همين مقدار از امانت داريش تشكّر كرد!!
چه بسا در مقام دفاع از «مسلم» به عدم نقل ذيل حديث غدير چنين گفته شود كه: اساتيد مسلم و راويان حديث، بيش از اين مقدار كه او در «صحيحش» نقل كرده، برايش نقل نكرده اند. يا گفته شود: «مسلم» براساس شروط و ضوابطى كه مبناى كارش در كتاب «صحيح» مى باشد، سند ديگرى از اسانيد حديث غدير نيافته، آنچه كه «مسلم» به آن دسترسى پيدا كرده و واجد شرائط نقل در كتاب صحيحش بوده، نقلى است كه مشتمل بر همين مقدار از الفاظ است و بس، و او (يعنى مسلم) در نقل آن مقدار كوتاهى نكرده است.
در جواب اين دفاعيّه بايد گفت: اين مطالب، فرضيّه اى بيش نيست، و در مباحث آينده بخوبى روشن مى شود كه كوشش هاى فراوانى براى از بين بردن اين حديث ارزشمند (كه يكى از صدها حديثى است كه سعادت ابدى اسلاميان در گرو التزام به آن است) انجام گرفته تا شايد نامى و نشانى از آن به دست آيندگان نرسد، ولى در عين حال ما از «مسلم بن حجّاج» براى نقل همين مقدار از حديث بعنوان «حديث غدير» تشكّر مى نمائيم!!
و بايد دانست كه استيفاء بحث از «حديث غدير» احتياج به فرصتى دارد بيش از آنچه ما در اين مختصر در اختيار داريم، لذا ما به ذكر رؤوس مطالب و نكات مهمّى كه در اطراف مطالب رئيسه بايد تذكّر داد اكتفاء مى كنيم.
روش بحث ما در اطراف «حديث غدير» در اين برّرسى گذرا، خلاصه مى شود به بحث از دو جهت:
جهت اوّل: كوشش هاى فراوانى كه در راه اصل وجود حديث غدير، نقل، تصحيح اسناد، نشر و كيفيّت دلالت آن بر مدّعاى شيعه بذل شده است.
جهت دوّم: زحمات طاقت فرسائى كه خصم در راه انكار اصل حديث، كتمان آن، بى توجّه بودن به مدلول آن و تحريف آن (به هر شكل ممكنى) متحمّل شده است.
پس بحث از «حديث غدير» در اطراف اين دو جهت متمركز مى شود.
(1) خصائص علي بن أبى طالب، ص93 ـ چاپ «الغرى».