مطلب چهارم
شكّى نيست كه اسناد حديث غدير (به همين مقدارى كه در دسترس مى باشد) از شماره بيرون است، و اين تعداد البتّه فوق حدّ تواتر است، و شاهد بر اين مطلب اينكه:
اوّلاً: كتابهائى كه در زمينه جمع طرق حديث غدير و اسناد آن تأليف شده به حدّى تعدادشان زياد است كه شرح خود آن كتب و مؤلّفين آنها و توثيق آنان در نزد اهل سنّت محتاج به مجالى است اوسع از آنچه در اين وجيزه در اختيار ماست.
ثانياً: عدّه اى از بزرگان مؤلّفين اهل سنّت كتابهايى تأليف كرده اند كه هدفشان از تأليف آنها، فقط درج روايات متواتر بوده، و «حديث غدير» در بسيارى از آن تأليفات بعنوان حديثى متواتر ذكر شده است، براى نمونه به ذكر فقط چند مورد اكتفاء مى شود:
«جلال الدّين عبدالرّحمن سيوطى» كه يكى از بزرگترين علماء اهل سنّت در قرن نهم و دهم و داراى تصنيفات كثيرى است، چند كتاب مستقلّ در احاديث متواتره تأليف نموده و «حديث غدير» را در آنها درج نموده است.
«مرتضى زبيدى» صاحب كتاب «تاج العروس» كه از معتبرترين كتب لغت مى باشد، يكى از تأليفاتش را اختصاص به احاديث متواتر داده، و «حديث غدير» را در آن ذكر كرده است.
«ملاّ على قارى هروى» نيز كتابى در خصوص احاديث متواتر تأليف نمود، و «حديث غدير» در آن موجود مى باشد.
پس شاهد دوّم بر تواتر «حديث غدير»، وجود اين حديث شريف است در كتابهائى كه اختصاص به نقل احاديث متواتر دارد.
ثالثاً: عدّه زيادى از كبار محدّثين و اعلامِ حفّاظ اهل سنّت تصريح به تواتر حديث غدير نموده اند، كه براى نمونه فقط به ذكر نام سه نفر(1) از آنان اكتفاء مى شود:
«شمس الدّين ذهبى» كه در شدّت تعصّبش نسبت به عقائد اهل سنّت زبانزد خاصّ و عامّ است چنين مى گويد: اين حديث (يعنى حديث غدير) متواتر بوده و من يقين دارم كه كلام رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) است.
«ابن كثير دمشقى» در كتاب «البداية و النّهاية» اعتراف به تواتر «حديث غدير» مى نمايد.
حافظ كبير «شمس الدّين جَزَرى» در كتاب «اَسنى المطالب فى مناقب علىّ بن ابى طالب»، اعتراف به تواتر «حديث غدير» مى نمايد.
در اينجا ما فقط به چهار مطلب و چهار نكته اساسى اشاره كرديم كه بحث كافى از هريك از اين امور محتاج به تأليف مستقلّى است كه خارج از وضع اين رساله است.
(1) لازم به تذكّر است كه اعتبار و اهميّت هريك از اين سه نفر در نزد جميع بزرگان اهل سنّت به حدّى است كه به قول معروف «واحدٌ كَأَلْف: يك نفر مانند هزار نفر» مى باشند.