مطلب سوّم: دعوت به اتّحاد بين امّت اسلام در پرتو تعليمات «حديث ثقلين»
جدّ بزرگوار، مرحوم «سيّد محمّد هادى ميلانى»(1) نقل مى فرمودند كه: يكى از بزرگان علماء شيعه در نجف اشرف(2) براى ايجاد اتّحاد بين فرقه هاى اسلام پيشقدم شدند، جدّ ما مى فرمود: ما بر ايشان و امثالشان اصرار داشتيم كه: راه اتّحاد بين فرق اسلامى و تقارب بين مذاهب منحصر است در التزام به تبعيّت و پيروى و بكار بستن مفاد «حديث ثقلين»، زيرا اين حديث شريف بدون شكّ نزد شيعه و مخالفين شيعه از نظر صدور و صحّت، مورد اتّفاق است، و تازه اين مطلب بر فرض ا ين است كه قائل به تواتر «حديث ثقلين» نشويم، و حال آنكه اين حديث شريف به يقين متواتر بوده، و حديثى است مقبول نزد طرفين، و از نظر دلالت هم هيچ نكته ابهامى در آن نيست.
پس حال كه چنين است، و امرى كه صدورش از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم قطعى است و دلالتش نيز بر مدّعاى يكى از طرفين (كه شيعه باشد) تامّ و بدون ابهام و اشكال است، حال كه چنين وجه جامعى و محور اساسى براى اتّحاد بين فِرَق موجود است، چه ضرورتى دارد كه متشبّث به آراء و طرق ديگرى شويم كه وصول به هدف از آن طرق يا معلوم العدم است و يا مجهول؟
جدّ ما عليه الرّحمة مى فرمودند: ما بر اين معنا اصرار فوق العاده داشتيم و در قبال ما بزرگوارى كه مبادرت به اتّفاق كلمه بين فرق مسلمين نموده بود طريق ديگرى را در نظر داشت، تا اينكه ايشان براى انجام مقصود خودش سفر به ديار اهل خلاف نمود، و پس از بازگشت صريحاً اعتراف نمود كه: مشكله افتراق بين فرق مسلمين را چاره اى جز رجوع به «حديث ثقلين» و امثال آن نيست و در ظلّ تمسّك و پيروى از ارشادات امثال اين احاديث است كه اين درد درمان خواهد پذيرفت.
ملخّص آنچه بيان شد اين است كه: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم از قرب رحلت جانگدازشان اخبار فرمودند، و نيز فرمودند كه: در بين امّت آنچه را كه در نزد حضرتش گرانبهاترين و پرارزش ترين اشياء است خواهد گذارد، كه آن دو عبارتند از: قرآن كريم و عترتش كه اهلبيت نبوّت مى باشند، و اين دو يادگار گرانبها ضامن هدايت ابدى امّت خواهند بود، كه در اثر پيروى و تبعيّت از اين دو، هرگز امّت اسلام به ضلالت نخواهند افتاد، و شاهد بر عدم ضلالت ابدى استعمال كلمه «لَنْ» بوده كه مفيد نفى اَبَد مى باشد، و اين كلمه در الفاظ مختلف «حديث ثقلين» موجود است.
پس از آن حضرتشان امّت را در تنگناى پرسش از اين دو قرار دادند به اين بيان كه فرمودند: بر سر حوض كوثر از شما خواهم پرسيد كه با اين دو چگونه رفتار كرده ايد، و آيا حقّ مرا در ارتباط با آن دو رعايت كرده ايد يا نه؟
و بعيد نيست كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در اين فرمايش (يعنى اِخبار از سؤال درباره قرآن و عترت عليهم السّلام بر حوض كوثر) به منصب سقايت آب كوثر درباره اميرالمؤمنين عليه السّلام اشاره فرموده باشند، و اينكه اميرالمؤمنين عليه السّلام منافقين را از نوشيدن از آن آب، منع خواهد فرمود.
و نيز بعيد نيست كه آن بزرگوار با اين فرمايش اشاره فرموده باشند به حديثى كه مقبول شيعه و اهل سنّت است (و در صحاح و كتب معتبر عامّه منقول است) كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند: اصحاب من روز قيامت بر من وارد مى شوند، و بدرستيكه آنان را از حوض، مى رانند و دور مى كنند، و من مى گويم: پروردگارا! اينان اصحاب من هستند؟ خداوند متعال مى فرمايد: نمى دانى بعد از تو چه غائله اى برپا كردند(3) (وچگونه حقّ را از مجراى خودش بيرون بردند)؟
(1) فقيه اهل البيت آية الله سيّد محمّد هادى ميلانى «ره» 1395 هـ . ق.
(2) علاّمه شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء عليه الرحمة 1373 هـ . ق.
(3) مسند ابى يعلى الموصلى: ج3/358، حديث 3929، چاپ دارالكتب العلميّة ـ بيروت ـ 1418 هـ.ق، مجمع الزّوائد: ج9/612، حديث 15974، چاپ دارالفكر ـ بيروت ـ 1414 هـ.ق.