على يا ابوبكر؟
البتّه با مراجعه به كتب كلامى اهل سنّت مشاهده مى شود كه آنان طرف نزاع را سه نفر مى دانند، و عبّاس عموى پيامبر را نيز اضافه مى كنند، ولى مى گويند: چون عبّاس به نفع علىّ (عليه السّلام) كنار رفته است، قهراً نزاع منحصر به دو نفر مى شود.
و بايد دانست كه: قضيّه امامت عبّاس عموى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم ظاهراً در زمان عبّاسيّين مطرح شده است، و الاّ در صدر اسلام سابقه ندارد، و دليلى در دست نيست كه عبّاس، ادّعاى امامت و خلافت بعد از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم كرده باشد، بلكه در قضاياى سقيفه طرفدار اميرالمؤمنين عليه السّلام بوده و با آن حضرت هم بيعت نموده، و تا آخرين لحظه هم شنيده نشده كه در مقابل آن حضرت ادّعاى خلافت و امامت كرده باشد، پس اينكه طرف نزاع سه نفر بوده اند قولى است باطل و خلاف اجماع.
قبل از ورود در بحث و برّرسى جوانب اين نزاع، و نتيجه گيرى از اين برّرسى، تذكّر اين نكته ضرورى است كه: بعضى را عقيده بر آنست كه اصلاً بين علىّ بن ابيطالب عليه السّلام و ابوبكر ابن ابى قحافه نزاعى وجود نداشته و براى اثبات اين جهت، شش مطلب را دستاويز خود قرار داده اند:
1 ـ مى گويند: اميرالمؤمنين عليه السّلام به ترتيب با ابوبكر، عمر و عثمان بيعت كردند، پس نزاعى با آنان نداشتند.
2 ـ مى گويند: آن حضرت همواره به نماز خلفاء حاضر مى شدند و آنان را قبول داشتند.
3 ـ مى گويند: بين آن حضرت و خاندانش و بين خلفاء سه گانه انتساباتى و به اصطلاح مصاهراتى واقع شده است، يعنى به يكديگر دختر داده و دختر گرفته اند، و اين ايجاد نسبت و دامادى، با نزاع و مخالفت و دشمنى نمى سازد، زيرا طبع قضيّه اين است كه اگر شما به كسى دختر داديد و آن دختر مريض شد، قهراً براى عيادت به منزل دامادتان خواهيد رفت، و اگر دخترتان قصد سركشى به شما را داشته باشد همراه شوهرش به منزل شما مى آيد، و اين امور با اختلاف و نزاع جمع نمى شود.
4 ـ براى اميرالمؤمنين عليه السّلام فرزندانى بنام ابوبكر، عمر و عثمان بوده است، و در صورتى كه حضرت با خلفاء منازعه داشتند چگونه اين نامها را براى فرزندانشان اختيار فرموده اند؟
و بايد توجّه داشت كه روى مطلب سوّم و چهارم بيش از ساير مطالب تأكيد شده است.
5 ـ مى گويند: احاديثى در مدح شيخين از اميرالمؤمنين عليه السّلام نقل شده است، و حتّى بنا بر حديثى به آن حضرت نسبت مى دهند كه فرموده اند: اگر كسى را كه مرا بر ابوبكر و عمر برترى مى دهد نزد من آورند او را تازيانه زده و حدّ شخصى را كه بر ديگران افتراء مى زند بر او جارى مى كنم!!
6 ـ مى گويند: آن حضرت براى حفظ وحدت بين جامعه مسلمين از حقّ خود چشم پوشى كردند.
قبل از ورود به اصل بحث، ولو به طور اجمال و اختصار، به برّرسى اين شش مطلب پرداخته و به صحّت و سقم آنها رسيدگى مى كنيم.
منو