بررسى دليل هشتم
در جواب اين دليل چنين مى گوئيم:
اوّلاً: اين حديث نيز به سرنوشت ساير روايات جعلى مكتب سقيفه گرفتار است، و محقّقين تصريح به بطلان، ضعف و بى اساس بودن آن نموده اند(1).
و ثانياً: اگر وجود چنين روايتى ـ كه به نحو «تعليق» فضيلتى را براى ابوبكر ثابت كرده است ـ موجب افضليّت ابوبكر مى شود، خودِ اهل سنّت روايت مى كنند كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند: إِنَّ لِكُلِّ نَبيٍّ خَليلاً مِنْ اُمّتِهِ، وَإِنَّ خَليلي عُثْمانُ بْنُ عَفّانَ: هر پيامرى از بين افراد قومش يار باوفائى و دوست خالصى دارد، و يار باوفا و دوست خالص من، عثمان بن عفّان است.
در روايتى كه آقايان درباره ابوبكر از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نقل كرده اند، حضرت به نحو «تعليق» و با كلمه شرطيّه «لَوْ» مطلب را افاده فرموده اند، ولى در آنچه كه درباره عثمان به آن بزرگوار نسبت داده اند ـ كه البتّه در جاى خودش ثابت شده كه اين نسبت نيز كذب محض است ـ حرف شرطى در كار نيست، پس جا دارد كه حضرات عامّه، عثمان را مقدّم مى داشتند بر ابوبكر، شايد بندگان خدا متوجّه اين روايت و روايات ديگرى كه در فضائل عثمان نقل كرده اند نبوده اند، و از روى غفلت ابوبكر را مقدّم داشته اند، زيرا از خود عمر بن خطّاب نقل كرده اند كه: بيعت با ابوبكر امرى بود كه با بى توجّهى و هول و هراس و دستپاچگى (مانند بى توجّهى هاى زمان جاهليّت) از اين امّت سر زد، آگاه باشيد كه مجدداً چنين غفلتى ننمائيد!!
و ما نيز در جاى خود ثابت كرده ايم، كه به حسب روايات موجود در كتب اهل سنّت، بايد مقام عثمان از ابوبكر بالاتر باشد.
(1) همان مصدر: ج1/392.