بررسى دليل اوّل
دلالت اين آيه كريمه بر امامت ابوبكر متوقّف بر مقدّماتى است:
1 ـ اهل خلاف بايد تمام ادلّه اى كه شيعه اماميّه بر عصمت اميرالمؤمنين عليه السّلام اقامه كرده است ابطال نمايند، و در صورتى كه آن ادلّة قابل ترديد و تشكيك نباشد، ـ كما اينكه نيست ـ شكّى نخواهد بود كه معصوم در نزد خداوند متعال، مكرَّم تر است از كسى كه مالش را به عنوان زكات به فقراء عطاء مى كند، پس با تماميّت ادلّه دالّه بر عصمت اميرالمؤمنين عليه السّلام راهى براى اثبات افضليّت ابوبكر از روى مدلول آيه كريمه سوره واللّيل، نخواهد ماند.
2 ـ تماميّت استدلال به اين آيه كريمه براى اثبات افضليّت ابوبكر، متوقّف است بر سقوط و عدم تماميّت ادلّه اى كه براى اثبات افضليّت علىّ بن ابيطالب عليه السّلام اقامه شده است، و الاّ اگر ادلّه افضليّت آن حضرت تمام باشد ـ كما اينكه هست ـ اين دو دليل متعارض خواهند شد، كه در نتيجه دليلى براى پيروان مكتب سقيفه بر اثبات مدّعايشان نخواهد ماند.
ولى ناگفته نماند كه: اين مطلب مورد قبول خود خصم نيز مى باشد ـ به جوريكه محتاج به دليل اثبات نخواهد بود ـ كه: حضرت على عليه السّلام هرگز بر بت سجده نكرده، و ابوبكر بن ابى قحافه، بت را مسجود خود قرار داده است، و به همين خاطر است كه حتّى اهل خلاف هم هنگام بردن نام على، از او بعنوان «كرّم الله وَجْهَهُ: خداوند صورتش را مكرَّم بدارد» ياد مى كنند، و اين فارق بين امام شيعيان، و امام اهل سقيفه غير قابل انكار است.
3 ـ لكنْ از همه مهمتر اينكه: استدلال به آيه كريمه سوره «واللّيل»، مبنى بر اين است كه: نزول آيه كريمه در حقّ ابوبكر ثابت شود، والاّ اگر اين مطلب تمام نشود، بناء و اصل دليل اوّل اهل خلاف بر اثبات افضليّت ابوبكر متزلزل و نابود خواهد شد.
بلكه ما مى بينيم كه مفسّرين عامّه در تفسير اين آيه كريمه بر سه قول اختلاف كرده اند:
1 ـ آيه كريمه سوره «واللّيل» درباره جميع مؤمنين بوده و اختصاص به شخص خاصّى ندارد.
2 ـ آيه كريمه درباره قصّه «ابى الدّحداح» و شخصى است كه داراى درخت خرمائى بود، و از عطا كردن خرماهاى به زمين افتاده به فقير، مضايقه مى كرد، تا آنكه ديگرى آن درخت خرما را خريده و به پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم هبه نمود، و اين آيه در حقّ او نازل شد.
3 ـ آيه كريمه درباره ابوبكر نازل شده است، زيرا كنيزهاى عجوز را مى خريد و آزاد مى كرد، و مى گفت: اين كار را براى خدا انجام مى دهم، سپس اين آيه درباره او نازل شد.
پس: اوّلاً: نزول آيه كريمه در حقّ ابوبكر، متعيّن نيست، و ثانياً: رواياتى كه درباره نزول آيه در حقّ ابوبكر است برطبق مصادر معتبر خود عامّه، تضعيف شده و به آنها اعتنائى نشده است، براى نمونه، شواهد زير ارائه مى گردد:
«طبرانى» صاحب معاجم سه گانه، روايت را در كتابش نقل مى كند، و حافظ هيثمى در كتاب «مجمع الزّوائد» روايت طبرانى را آورده، سپس مى گويد: در سلسله سند اين روايت «مصعب بن ثابت» موجود است كه شخصى ضعيف مى باشد(1).
و اين «مصعب بن ثابت» فرزند زاده «عبدالله بن زبير» مى باشد، و انحراف «آل زبير» از خاندان نبوّت عليهم السّلام (كما اينكه در جاى خودش مذكور است) امرى است كه بر همگان واضح و روشن است، و «يحيى بن معين»، «احمد بن حنبل»، «ابو حاتم» و «حافظ نسائى» از كسانى هستند كه «مصعب بن ثابت» را تضعيف كرده و تصريح به عدم اعتبار اقوالش نموده اند(2).
پس دليل اوّل مخالفين بر افضليّت ابوبكر شد آيه كريمه اى كه: اولاً: سه احتمال در او موجود بوده، و ثانياً: روايتى كه احتمال نزول آيه در حقّ ابوبكر به آ ن مستند است مورد تضعيف اهل تحقيق از خود عامّه مى باشد.
(1) مجمع الزّوائد: ج9/50.
(2) تهذيب التّهذيب: ج10/144.