اثبات تواتر لفظى براى «حديث غدير»
تاكنون دانستيم كه اين حديث (حديث غدير) حديثى است متواتر، بلكه مى توان گفت به مراتب، فوق حدّ تواتر است، و تواتر (همچنانكه در مباحث اصول فقه ـ بحث حجيّت خبر مذكور است) بر سه قسم است:
1 ـ تواتر لفظى
2 ـ تواتر اجمالى
3 ـ تواتر معنوى
و از آنجائيكه اين حديث در كتبى ذكر شده كه مدار آن كتابها بر نقل اخبار متواتر است، معلوم مى شود كه «حديث غدير» به عين لفظى كه گذشت متواتر است ـ يعنى از اقسام تواتر لفظى مى باشد ـ و اين مطلب امر مهمّى است، زيرا دانشمندان علم حديث و درايه را نظر بر اين است كه احاديث متواتر لفظى در نهايت قلّت مى باشند، تا جائيكه گفته اند جز حديث: إنَّما الأعمالُ بالنيّات، يا به اضافه يك حديث ديگر، متواتر لفظى نداريم، و هر حديثى كه ممتواتر باشد از دو قسم ديگر تواتر است.
ولى همچنانكه مشاهده مى شود، با قرائنى كه ذكر شد، «حديث غدير» از احاديث متواتر لفظى است، و البتّه اين مطلب حائز اهميّت است.
تاكنون از لفظ حديث غدير، متن آن، و سندش آنهم در حدّ تواتر لفظى فارغ شديم.
شيخ عبدالعزيز دهلوى، صاحب كتاب «تحفه اثنا عشريّه»(1)، در اين كتاب تصريح مى كند كه: اگر حديث به حدّ تواتر رسيد و قطعىّ الصّدور از رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) شد، در حكم آيه قرآن است، پس همچنانكه قرآن كريم قطعىّ الصّدور است و شكّى در اينكه اين قرآن، از طرف خداوند متعال است وجود ندارد، هر حديثى كه به نحو تواتر از رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به ما برسد در حكم آيات قرآن است.
نتيجه اين كلام دهلوى در مورد «حديث غدير» اين مى شود كه: فرمايش رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم كه: مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَولاهُ، مانند آيه اى از آيات قرآن است، از اين جهت كه قطع به صدور آن از پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم داريم.
(1) اين كتاب به نحو اختصار و به زبان عربى به قلم آلوسى بغدادى چاپ شده است، و يكى از دشمنان دين با تعليقاتى توأم با دشنام و كلمات نامربوط، كه حاكى از بغض نسبت به اهلبيت عليهم السّلام و شيعيانشان است آن را نشر كرده است.