على و حديث طير
يكى ديگر از احاديث مناقب و فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام حديث طير است. بنابرآن حديث روزى براى پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مرغ بريانى آوردند. آن حضرت به خدا عرضه داشت:
اللهم ائتني بأحبّ خلقك إليك وإليّ يأكل معي من هذا الطائر;
بارالها! آن كسى را كه از همه بيشتر دوست مى دارى بفرست تا با من از اين مرغ ميل كند.
پس از اين دعا امير مؤمنان على عليه السلام آمدند و با پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله از آن غذا خوردند.
ابن تيميّه در اين باره چنين اظهار نظر مى كند:
اهل علم و معرفت مى دانند كه حديث طير از احاديث دروغ بوده و جعلى است.1
اكنون بايد ديد كه آيا همان گونه كه او ادعا مى كند اهل علم و معرفت اين حديث را دروغ مى دانند؟!
بنابر تحقيقات انجام يافته، دوازده نفر از اصحاب پيامبر صلى اللّه عليه وآله اين حديث را نقل كرده اند:
1 . اميرالمؤمنين عليه السلام. حاكم نيشابورى اين حديث را از آن حضرت نقل كرده است.
2 . عبداللّه بن عباس. ابن سعد و جماعتى از او نقل كرده اند.
3 . ابوسعيد خُدرى. حاكم نيشابورى حديث او را آورده است.
4 . سفينه. حاكم نيشابورى و احمد بن حنبل حديث او را نقل كرده اند.
5 . ابوالطفيل. حاكم نيشابورى از او نقل كرده است.
6 . انس بن مالك. تِرمذى، بزّار، نَسائى، حاكم نيشابورى، بيهقى و ابن حجر حديث او را آورده اند.
7 . سعد بن ابى وَقّاص. ابونعيم اصفهانى حديث او را آورده است.
8 . عمرو بن عاص. حديث او در نامه اى كه به معاويه نوشته موجود است. اين نامه را خوارزمى در المناقب آورده است.
9 . يعلى بن مرّة. عدّه اى حديث او را آورده اند; از جمله حافظ ابوعبداللّه گنجى.
10 . جابر بن عبداللّه انصارى. ابن عساكر حديث او را نقل كرده است.
11 . ابورافع. حديث او را ابن كثير نقل مى كند.
12 . حبشى بن جناده. حديث او را نيز ابن كثير آورده است.
و اسامى جمعى از بزرگان و پيشوايان اهل سنّت كه اين حديث را در كتاب هاى خود روايت كرده اند به شرح زير مى باشد:
ابوحنيفه پيشواى حنفى ها، احمد بن حنبل، ابوحاتِم رازى، تِرمذى، بزّار، نَسائى، ابويعلى موصلى، محمّد بن جرير طبرى، طبرانى، دارقُطْنى، ابن بطّه عكبرى، حاكم نيشابورى، ابوبكر بن مردويه اصفهانى، بيهقى، ابن عبدالبرّ، خطيب، ابوالمظفر سمعانى، بغوى، ابن عساكر، ابن اثير، مزّى، ذهبى، ابن حجر عسقلانى، جلال الدين سيوطى و ديگران.
اين حديث آن گونه معروف و مشهور و كثرت طرق آن به طورى است كه برخى از بزرگان اهل سنّت براى جمع آورى سندهاى آن، كتابى مستقل نوشته اند كه از جمله مى توان به اين بزرگان اشاره نمود:
ابن جرير طبرى، ابن عُقده، ابن مردويه، ابونعيم اصفهانى، ابوطاهر بن حمدان، ذهبى.
ذهبى در تذكرة الحفّاظ و ديگر كتاب هايش تصريح كرده كه كتابى مستقل در سندهاى «حديث طير» تأليف كرده است.
بسيارى از علما تصريح كرده اند كه پاره اى از سندهاى اين حديث صحيح است. از جمله آن ها ابن كثير است كه در تاريخ خود به اين مطلب تصريح كرده است كه ذكر تمامى آن ها سخن را به درازا مى كشد و از حوصله كتاب ما خارج است.2
1 . منهاج السنّه: 7 / 371.
2 . المعجم الكبير: 1 / 253، 7 / 82 ، 10 / 282، المستدرك على الصحيحين: 3 / 130، البداية والنهايه: 7 / 352، مجمع الزوائد: 9 / 125، سنن ترمذى: 5 / 300، السنن الكبرى: 5 / 107، خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام: 51، مسند ابى يعلى: 7 / 105، المعجم الأوسط: 2 / 207، 6 / 90 و 36، 7 / 267، 9 / 146، تاريخ مدينة دمشق: 37 / 406، 42 / 432، ميزان الاعتدال: 1 / 102، 2 / 14، 3 / 580، 4 / 107، لسان الميزان: 1 / 37، 2 / 354، 5 / 199، كنز العمّال: 13 / 166.