ابن تيميّه و فتوحات خلفا
ابن تيميّه از فتوحات و كشورگشايى هاى زمامداران بعد از پيامبر دم مى زند و آن را به عنوان برگ زرّينى در زندگى آن ها مى داند.
از طرفى اين جنگ هاى خارجى را با جنگ هاى داخلى امير مؤمنان على عليه السلام مقايسه نموده و در نتيجه گيرى كاملاً غير منصفانه اى با تمام توان به آن حضرت جسارت مى نمايد. وى در اين باره مى نويسد:
خلفاى سه گانه شهرها را فتح كردند و در شرق و غرب عالم دين را آشكار ساختند، و يك رافضى هم همراه آن ها نبود; بلكه پس از آن ها امويان دست به اين كار زدند، در حالى كه بسيارى از آن ها دشمن على بوده و برخى به او دشنام مى دادند. آن ها بر تمامى مناطق اسلامى از شرق تا غرب حكمران شدند و در زمان آن ها اسلام بسيار عزيزتر از زمان هاى بعدى بود(!!)… آن ها در آن ممالك، اسلام را آشكار ساخته و قوانينش را برپا ساختند(!!)… .
گاه گفته مى شود: برخى از آن ها درباره على خاموش شده و وى را چهارمين خليفه نمى دانست; زيرا امت اسلامى همگى بر او اجتماع نكردند… .
بعضى از علماى غرب كتاب بزرگى در فتوحات نوشته و در آن، فتوحات پيامبر و جانشينانش يعنى ابوبكر، عمر و عثمان را آورده; ولى از على يك فتح هم ذكر نكرده با اين كه او را دوست داشته و ولايتش را به دل دارد; چرا كه در زمان او هيچ سرزمينى فتح نشد.1
در اندلس بسيارى از بنى اميه بودند… آن ها مى گفتند: على، خليفه نبوده، خليفه كسى است كه مردم بر او اجتماع كنند در حالى كه مردم بر على اجتماع ننمودند و بعضى از آن ها در خطبه نماز جمعه، معاويه را به عنوان چهارمين خليفه ذكر مى كرد. يعنى ابتدا نام سه خليفه اول را مى آورده سپس معاويه را به عنوان خليفه چهارم مى گفته، نه على را… .2
1 . منهاج السنّه: 6 / 419 و 420.
2 . منهاج السنّه: 4 / 401 و 402.