هُشام بن سعد در گفتار رجال شناسان
و از جمله راويان اين ماجرا، هُشام بن سعد مى باشد. ذهبى در «ميزان الإعتدال» در شرح حال او مى نويسد:
احمد در مورد او گفته است: هُشام، حافظ(1) نبود. از طرفى، يحيى بن قَطّان از او روايت نمى كرد.
ذهبى در ادامه مى نويسد: احمد در مورد ديگرى گويد: در احاديث هُشام، حديث محكم و متقن وجود ندارد.
ابن مَعين در مورد او گويد: احاديث او نه بسيار قوى است و نه قابل ترك.
نَسايى او را اين گونه توصيف مى كند: هُشام از نظر نقل حديث ضعيف است.
در عبارت ديگرى گويد: هُشام از نظر نقل حديث، قوى نبود.
ابن عَدى در مورد او گويد: على رغم اين كه هُشام در نقل حديث ضعيف بود، در عين حال، احاديث او قابل نگارش است.
ابن حجر در مورد هُشام گويد: دُورى، از ابن مَعين نقل كرده است كه هُشام از نظر نقل حديث ضعيف است.
ابو حاتِم نيز در مورد او اين گونه اظهار نظر مى نمايد: احاديث هُشام نوشته مى شود، ولى در آن ها قابليّتى براى احتجاج و استدلال وجود ندارد.
ذهبى مى افزايد: ابن عبدالبرّ، نام او را در بخش كسانى كه منسوب به ضعف هستند و رواياتشان نوشته مى شود، آورده است و يعقوب بن سُفيان نيز او را از جمله ضعفاء ذكر كرده است.
ابن سعد در مورد هُشام گويد: احاديث زيادى نقل مى كرد; ولى مورد تضعيف قرار مى گرفت، او گرايش به تشيّع داشت(2).
(1) بنا بر برخى از اقوال، حافظ در علم درايه و حديث شناسى اهل سنّت به فردى گويند كه يكصد هزار حديث را با سند حفظ كرده باشد.
(2) ميزان الإعتدال: 7 / 81 و تهذيب التهذيب: 11 / 37 و 38.