محور دوّم:
پيش از اين بيان شد كه در بسيارى از روايات، امام عليه السلام علّت مخالفت خود با ازدواج امّ كلثوم را كوچك بودن سنّ او بيان مى فرمود . . . آن چه از اين روايت ها آشكار مى گردد، اين است كه عمر، سخن امام عليه السلام را تصديق نمى كرد. از اين رو بارها نزد حضرتش مى آمد و اصرار و پافشارى مى نمود . . . تا جايى كه كار به تهديد رسيد. حتّى در برخى از روايات به اين امر تصريح شده است. در روايت دُولابى و محبّ طبرى آمده است:
على گفت: او كوچك است.
عمر گفت: نه، به خدا سوگند! عذر تو اين نيست، ولى تو مى خواهى مرا از اين امر باز دارى. اگر اين طور است كه تو مى گويى، او را به نزد من بفرست . . .(1).
و از آن جايى كه صدور چنين اعمالى از عمر، در نزد علماى اهل سنّت زشت و ناپسند مى نمود . . . بعضى از محدّثان و راويان آن ها، از نقل علّت خوددارى امير مؤمنان على عليه السلام، اصرار، تهديد و تكذيب عمر پرهيز كرده اند . . . كسى كه به روايت خطيب بغدادى مراجعه كند، اين موضوع از ديده او پنهان نخواهد ماند.
(1) الذرّية الطاهره: 157 و 158، ذخائر العقبى: 286.