3 . فليح بن سليمان
فليح بن سليمان نيز از افرادى است كه رجال شناسان او را نپذيرفته اند. نَسائى درباره فليح گويد: وى در نقل حديث قوى نيست.1
اين سخن را، ابوحاتِم و يحيى بن مَعين نيز درباره او گفته اند.2
درباره فليح، يحيى از ابو كامل مظفر بن مدرك اين گونه نقل مى كند: از حديث سه نفر بايد پرهيز شود: محمّد بن طلحة بن مصرف، ايّوب بن عتبه و فليح بن سليمان.3
رملى نيز از ابوداوود نقل مى كند كه احاديث فليح هيچ ارزشى ندارند.4
حديث «دريچه» را بخارى و علماى ديگر، از ابن عبّاس و ابوسعيد خُدرى نقل كرده اند. با توجّه به مطالبى كه گذشت، پژوهشگر حقايق درمى يابد كه بُخارى آن را تحريف كرده است. وى هنگام تحريف حديثى كه از ابن عباس نقل مى كند; سند آن را ذكر نمى كند; ولى حديث ابوسعيد را در بخش «مناقب» با سند زير تحريف كرده است:
عبداللّه بن محمّد، از ابوعامر، از فليح، از ابونضر سالم، از عبيد بن حنين، از بُسر بن سعيد، از ابو سعيد خُدرى… .
بُخارى اين حديث را در بخش «دريچه و عبور از مسجد» با اين سند تحريف كرده است: محمّد بن سنان، از فليح، از ابونضر، از عبيد بن حنين، از بُسر بن سعيد، از ابو سعيد خُدرى… .
بديهى است كه محور اين سند بر «فليح بن سليمان» مى چرخد كه شرح حال كوتاهى از او را در بررسى سند دوم به روايت مسلم نيشابورى بيان كرديم. متن حديث به سند مسلم با واژه «دريچه» آمده است، نه «در»; پس معلوم مى شود روايتى كه به سند بُخارى نقل شده، تحريف شده است و پيش تر بيان شد كه تحريف، آن گونه آشكار است كه تلاش برخى شارحان در توجيه آن هيچ فايده اى نداشته است.
سند بُخارى در بخش «دريچه و محل عبور»، مشكل ديگرى نيز دارد; زيرا در سند آن «عبيد بن حنين، از بُسر بن سعيد» روايت نقل مى كند; در حالى كه «عبيد» نمى تواند از «بُسر» روايت كند و اهل تسنّن در توجيه اين موضوع نيز سر در گم شده اند.
ابن حجر عسقلانى در توجيه آن مى نويسد:
دارقُطْنى مى گويد: اين سند در جاى ديگرى نيامده است. در اين سند پيرامون «فليح» بين علما اختلاف است كه محمّد بن سنان آن را اين گونه روايت كرده و معافى بن سليمان حرّانى نيز از او تبعيت كرده است. البتّه اين روايت را سعيد بن منصور، يونس بن محمّد مؤذن و ابوداوود طيالسى نيز از فليح، از ابونضر، از عبيد بن حنين و بُسر بن سعيد، همگى از ابوسعيد نقل كرده اند.
ابن حجر در ادامه مى گويد: اين روايت را مسلم نيشابورى، از سعيد و ابوبكر بن ابى شِيبه، از يونس و ابن حبّان در كتاب صحيح خود، از قول طيالسى نقل كرده اند.
ابوعامر عقدى نيز آن را از فليح، از ابونضر، از بُسر بن سعيد، از ابوسعيد روايت كرده است. البتّه او عبيد بن حنين را در اين روايت نياورده است. بُخارى نيز اين روايت را در بخش «مناقب ابوبكر» نقل كرده است.
بنا بر آن چه گفته شد سه سند مختلف در نقل اين حديث وجود دارد.
ابن حجر عسقلانى پس از نقل اين سه سند به اشكال ها پاسخ داده و از بُخارى دفاع كرده است.5
وى هم چنين با شرح اين حديث، به اين موضوع پرداخته و تلاش كرده است كه آن را اين گونه تصحيح كند كه حديث از طريق ابونضر، از دو شيخ; يعنى بُسر و عبيد نقل شده است و از طرفى، فليح گاهى نام اين دو تن را با هم ذكر مى كرده و گاهى به يكى از آن دو اكتفا مى كرده است.
با همه اين پاسخ ها خود ابن حجر به اين اشتباه اعتراف كرده و مى گويد: تنها ايرادى كه در اين حديث باقى مى ماند اين است كه محمّد بن سنان در حذفِ واو عاطفه اشتباه كرده است، گرچه احتمال دارد كه اشتباه از طرف فليح باشد، آن گاه كه براى فليح اين روايت را نقل مى كرده است.6
1 . الضعفاء والمتروكون: 197.
2 . ميزان الاعتدال: 5 / 442، تهذيب التهذيب: 8 / 264.
3 . ميزان الاعتدال: 5 / 443، تهذيب التهذيب: 9 / 205.
4 . تهذيب التهذيب: 8 / 264 و 265.
5 . هدى السارى: 507، حديث چهارم از احاديثى كه در آن به بخارى اشكال شده است.
6 . فتح البارى شرح صحيح بُخارى: 1 / 735 و ر.ك: عمدة القارى: 4 / 243 و 244.