دقّت ها و تأمّلاتى درباره سند اين حديث ساختگى
بديهى است كه اين حديث، دروغى بيش نيست كه سند و متنش باطل است. ما به بررسى سند آن اكتفا كرده و از بين راويان اين سند، فقط به بررسى دو راوى بسنده مى نماييم تا روشن شود كه چگونه اين دو فرد دروغ گو به جعل اين حديث پرداخته اند.
1 . سعيد بن عنبسه رازى
رجال شناسان سعيد بن عنبسه را بررسى كرده اند; ابن ابى حاتِم در مورد او مى گويد: پدرم از سعيد بن عنبسه (ابوعثمان خزّاز رازى) حديث شنيده; ولى از او روايت نكرده است و مى گفت: درباره وى بايد تأمّل كرد.
ابن ابى حاتِم ادامه مى دهد كه عبدالرحمان مى گويد: از على بن حسين بن جنيد، از يحيى بن مَعين درباره سعيد بن عنبسه رازى سؤال شد. وى گفت: او را نمى شناسم.
گفته شد: او از ابوعبيده حدّاد حديث نقل مى نمايد.
گفت: او بسيار دروغ گو است.
ابن ابى حاتِم مى افزايد كه عبدالرحمان مى گويد: از على بن حسين بن جنيد شنيدم كه مى گفت: سعيد بن عنبسه بسيار دروغ گو است. از پدرم نيز شنيدم كه همواره مى گفت: او راست نمى گويد.1
2 . هيثم بن عَدى
همه رجال شناسان اهل تسنّن درباره هيثم بن عدى اتفاق نظر دارند كه بسيار دروغ گو بود.
ابن ابى حاتِم در اين مورد مى نويسد: از يحيى بن مَعين درباره هيثم بن عَدى سؤال شد. وى در پاسخ گفت: هيثم از اهل كوفه است، مورد اعتماد نيست و بسيار دروغ گو است.
وى مى گويد: از پدرم درباره او پرسيدم. گفت: هيثم متروك الحديث است; (يعنى علما، حديث او را ترك كرده اند و بدان عمل نمى كنند).2
ابن حجر نيز از او نام برده و سخنان علما را درباره او اين گونه نقل مى كند: بُخارى در مورد هيثم مى گويد: او مورد اعتماد نبود و همواره دروغ مى گفت.
يحيى بن مَعين، هيثم را اين گونه توصيف مى كند: او مورد اعتماد نبود و دروغ مى گفت.
ابوداوود مى گويد: هيثم دروغگو بود.
نَسائى و ديگر دانشمندان درباره هيثم مى گويند: او متروك الحديث است.
ابن مَدينى در مورد هيثم اين گونه اظهار نظر مى كند: او را در هيچ موردى نمى پسندم.
ابوزُرعه نيز درباره هيثم مى گويد: وى در ميان ما هيچ جايگاه و ارزشى نداشت.
عجلى با بيان صريح مى گويد: هيثم بسيار دروغ گو بود.
ساجى فراتر رفته و مى گويد: هيثم همواره دروغ مى گفت.
احمد بن حنبل مى گويد: هيثم همواره در نقل روايات خود تدليس مى كرد.
حاكم نيشابورى و نقّاش نيز در مورد او اين گونه اظهار نظر كرده اند: هيثم از افراد مورد اعتماد، احاديث منكر و ناشناخته اى نقل مى كرد.
محمود بن غيلان مى گويد: احمد بن حنبل، يحيى بن مَعين و ابو خيثمه او را معتبر نمى دانند.
علاوه بر آن برخى ديگر از عالمان هم چون: ابن سكن، ابن شاهين و ابن جارود وى را در زمره افراد ضعيف و غير قابل اعتماد شمرده اند.
گروه ديگرى نيز اين حديث را به دليل وجود هيثم در سند آن دروغ شمرده اند، كه از جمله مى توان به طَحاوى در مشكل الحديث، بيهقى در السنن الكبرى، نقّاش و جوزجانى در كتاب هايى كه پيرامون حديث هاى جعلى نگاشته اند و ديگر عالمان رجالى اشاره نمود.3
1 . الجرح والتعديل: 4 / 51.
2 . الجرح والتعديل: 9 / 106.
3 . لسان الميزان: 6 / 275 و 276.