تلاش هاى سست و بى پايه در ردّ حديث منزلت
با توجّه به آن چه بيان شد، ترديدى در صحّت سند و بلكه تواتر آن ـ حتّى از طرقى كه نزد اهل تسنن معتبر است ـ وجود ندارد. از اين رو گروهى از آنان ـ در كتاب هاى حديثى و كلامى ـ در دلالت اين حديث بر برترى امير مؤمنان على عليه السلام و جانشينى او از رسول ربّ العالمين تشكيك كرده اند.
گروه ديگرى وقتى متوجّه بى ارزشى اين تشكيك ها شده اند، به ناچار سند آن را زير سؤال برده و آن را ضعيف شمرده اند، با اين كه حديث منزلت حديثى است كه بخارى و مسلم و ديگر صاحبان صحاح و بزرگان حديث بر آن اتّفاق نظر دارند و صدور چنين حديثى نزد اهل سنّت قطعى است، آن چنان كه اين موضوع براى هر پژوهش گرى كه به كتاب الصواعق المحرقه مراجعه كند پوشيده نيست.1
از طرفى، عدّه اى از مخالفان متوجّه شدند كه ضعيف شمردن سند و دلالت اين حديث هيچ سودى ندارد; از اين رو متن حديث را به گونه اى كه هيچ مسلمانى به زبان نمى آورد تحريف كردند و گفتند: متن حديث اين گونه است:
عليٌّ منّي بمنزلة قارون من موسى…!
نسبت على به من، مانند نسبت قارون به موسى است!
پژوهش گرى كه به كتاب هاى رجال، در ضمن شرح حال «حريز بن عثمان» مراجعه كند، از جعلى بودن اين روايت آگاهى خواهد يافت.
1 . ر.ك: الصواعق المحرقه: 1 / 31.