بررسى و نقد حديث
تا اين جا روشن شد كه حديث مذكور در زمره احاديث جعلى و ساختگى است.
از اين گذشته، ابن حجر عسقلانى پس از نقل حديث مذكور ـ همانند ذهبى ـ چنين مى گويد:
اخو تبوك عبدالوهّاب كلابى، اين حديث را به نقل از عبداللّه بن احمد غباغبى نقل كرده است.
ابن حجر پس از آن كه ـ همانند ذهبى ـ غباغبى را يكى از دو راوى ناشناخته معرفى مى كند، در عنوان «عبداللّه بن احمد بن محمد تميمى، معروف به عباعبى» اين گونه مى نويسد:
عباعبى حديثى را پيرامون فضايل خلفا، از ضرار بن سهل، از زبان حسن بن عرفه نقل كرده است. البته عبدالوهّاب علائى نيز اين حديث را از عباعبى روايت كرده است.
ملاحظه مى كنيد كه ابن حجر ابتدا از «غباغبى» و آن گاه از «عباعبى» نام مى بَرد! وى يك بار «عبدالوهّاب كلابى» و بار ديگر «عبدالوهّاب علائى» را به عنوان راوى حديث معرفى مى كند!
ابن حجر ادامه مى دهد:
خطيب مى گويد: اين حديث، بسيار ناشناخته است. من نشنيده ام كه غير از ضرار، راوى ديگرى اين حديث را با سند مذكور نقل كرده باشد و اين در حالى است كه هم ضرار و هم عباعبى، ناشناخته هستند. ابن عساكر، عباعبى را از تبار فراس بن حابس تميمى، برادر اقرع بن حابس مى داند… .
عباعبى در باب «الجابيه» دمشق به حرفه معلّمى اشتغال داشت و در سال 425 هجرى درگذشت.
ابن حجر در پايان مى گويد: من بر اين باورم كه عباعبى، راوى معروف و شناخته شده اى بود، ولى شك و ترديد درباره ضرار وجود دارد.1
1 . لسان الميزان: 3 / 250.