نقد ديدگاه ابن كثير
از اين ديدگاه در سه محور پاسخ مى دهيم:
نخست آن كه ما پيش از اين دانستيم كه راويان اين حديث ثقه و مورد اعتماد هستند. البته شرح حال برخى از آن ها را نياورده بوديم كه در اين جا به معرفى آنان مى پردازيم:
1 . على بن سعيد رملى
يكى از راويان اين حديث على بن سعيد رملى است. ذهبى درباره او تصريح مى كند: وى ثقه و مورد اعتماد است و هيچ كس درباره او سخنى نشان گر معتبر نبودن وى، نگفته است.
وى مى نويسد: من مشكلى در اعتبار وى نمى بينم. هم چنين تاكنون كسى را نديده ام كه درباره وى سخنى بيان گر ضعف و بى اعتبارى او گفته باشد.او فرد صالحى است، ولى با وجود ثقه و مورد اعتماد بودن وى، هيچ يك از صاحبان صحاح شش گانه در صحيح خود از وى روايتى را نياورده اند.1
ابن حجر نيز پس از نقل سخن ذهبى، مى نويسد:
چرا با اين كه او ثقه و مورد اعتماد است و كسى درباره وى سخنى كه بيان گر ضعف وى نگفته، ما نام او را در ميان راويان ضعيف مى آوريم؟… بخارى مى نويسد: او در سال 216 هـ . ق وفات يافته است.2
2 . ضمرة بن ربيعه
* ضمرة بن ربيعة (متوفاى سال 202 هـ . ق) نيز از كسانى است كه ائمه چهارگانه3 و نيز بخارى در كتاب الادب المفرد از وى روايت، نقل كرده اند.
عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش چنين نقل مى كند:
او مردى صالح است و در زمينه روايت، فردى صالح و از انسان هاى امين و ثقه و مورد اعتماد است. در شام همتا نداشت. او بيش از بقية نزد ما محبوبيت داشت; چرا كه بقية به كسى كه از او روايت نقل مى كرد، توجّهى نداشت.
عثمان بن سعيد دارمى از يحيى بن معين و نسائى نقل مى كند كه او ثقه و مورد اعتماد است.
ابوحاتم نيز مى گويد: او راوى صالحى است.
محمد بن سعد درباره او مى گويد: انسانى امين، نيكوكار و ثقه بود. در آن جا برتر از وى كسى نبود.4
3 . عبدالله بن شوذب
عبدالله بن شوذب (درگذشته سال 156 هـ . ق) از راويانى است كه ابوداوود، ترمذى، نسائى و ابن ماجه از وى روايت نقل كرده اند.
ذهبى درباره او مى نويسد: گروهى وى را ثقه و مورد اعتماد دانسته اند. وقتى به او نگاه مى كردى، فرشتگان را در ذهن خود تداعى مى نمودى.5
ابن حجر نيز مى نويسد: او صدوق و عابد است.6
او هم چنين مى نويسد: سفيان مى گويد: ابن شوذب از اساتيد ثقه و مورد اعتماد ما بود.
ابن معين، ابن عمار و نسائى نيز مى گويند: او ثقه و مورد اعتماد است.
ابوحاتم مى گويد: اشكالى در وى نيست.
ابن حبّان نيز نام وى را در شمار راويان ثقه و مورد اعتماد آورده است… .7
4 . مطر ورّاق
مطر ورّاق (متوفاى سال 129 هـ . ق) نيز از راويان اين حديث است، درباره او همين بس كه او از راويان مورد اعتماد بخارى در صحيح خود در باب تجارت و نيز از رجال مورد اعتماد مسلم و ائمه چهارگانه است.8
5 . شهر بن حوشب
شهر بن حوشب نيز از راويان اين حديث است، درباره تاريخ وفات وى اختلاف وجود دارد. سال هاى 112، 111، 100 و سال 98 هجرى، به عنوان تاريخ وفات وى ذكر شده است.
او نيز از راويان مورد اعتماد بخارى در كتاب الادب المفرد و نيز از راويان مسلم و ائمه چهارگانه است. همين اندازه براى اثبات ثقه و مورد اعتماد بودن وى كافى است.9
دوم آن كه ذهبى به عنوان حافظ حديث اهل سنّت، اذعان مى كند كه صدر حديث يعنى عبارت «من كنت مولاه فعليٌّ مولاه» متواتر است. هم چنين اقرار مى كند كه عبارت «اللهم والِ من والاه» سندى قوى دارد.
سكوت ابن كثير نيز نشان از پذيرش اين سخن از سوى وى دارد و اين پاسخى است به تشكيك ها و ترديد افكنى هايى كه انسان هاى باطل و گمراه انجام مى دهند. خدا را سپاس مى گوييم كه حق را بر زبان اين دو جارى ساخت… .
سوم آن كه وى روايت مربوط به روزه گرفتن در هجدهم ذى حجه يعنى روز غدير خم را نادرست مى داند.
اين سخن نيز سخنى نادرست است كه در كتاب نفحات الازهار به تفصيل در اين باره سخن گفته ايم.10
او هم چنين ادّعا كرده كه اين روايت با آن چه در صحيح بخارى و صحيح مسلم نقل شده، تعارض دارد. اين ادّعاى وى را در ادامه بررسى خواهيم كرد.
1 . ميزان الاعتدال: 4 / 125.
2 . لسان الميزان: 4 / 227.
3 . ترمذى، ابوداوود، نسائى و ابن ماجه.
4 . تهذيب الكمال: 13 / 319 و 320، براى مطالعه بيشتر در اين باره به حاشيه تهذيب الكمال نيز مراجعه كنيد.
5 . الكاشف: 1 / 356.
6 . تقريب التهذيب: 1 / 423.
7 . تهذيب التهذيب: 5 / 255 ـ 261.
8 . تهذيب الكمال: 28 / 551، تقريب التهذيب: 2 / 252.
9 . تهذيب الكمال: 12 / 578، تقريب التهذيب: 1 / 355.
10 . ر.ك: نفحات الأزهار فى خلاصة عبقات الأنوار: 8 / 277 ـ 284.