روايت ياد شده و ديدگاه ابن تيميه
همان گونه كه پيش از اين آورديم، علامه حلى رحمه الله در اثبات امامت و خلافت بلافصل حضرت على عليه السلام به آيات قرآن استدلال مى كند.
وى در استدلال به آيه اكمال دين مى نويسد:
برهان سوم: آيه كريمه اى است كه مى فرمايد:
(الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ الاِْسْلامَ دينًا).1
ابونعيم اصفهانى با ذكر سند از ابوسعيد خدرى اين گونه نقل مى كند:
پيامبر صلى الله عليه وآله مردم را به سوى غدير خم فراخواند… .
ابن تيميه در پاسخ به استدلال سوم علامه حلى رحمه الله نيز همان مطالب پيشين را دوباره تكرار مى كند.
او در پاسخ به ديدگاه علامه حلى رحمه الله مى نويسد:
صرف اين كه اين روايت را ابونعيم اصفهانى نقل كرده، نشان دهنده صحّت روايت نيست. همه دانشمندان و آشنايان به روايات ساختگى اتّفاق نظر دارند كه اين روايت، ساختگى و دروغ است.
اين روايت را حديث شناسان، معتبر نمى دانند و مى دانيم كه در اين امور، حديث شناسان هستند كه بايد به آن ها رجوع شود.
از طرفى اين آيه به هيچ وجه دلالتى بر على و امامت وى ندارد. بلكه آيه يادشده از كامل شدن دين، تمام شدن نعمت بر مؤمنان و رضايت از دين اسلام خبر مى دهد.
بنابراين، روشن است ادّعاى كسانى كه با اين استدلال مى گويند: قرآن كريم بر امامت وى دلالت دارد، ادّعاى دروغين است.
وى در ادامه مى نويسد:
اگر گفته شود: روايت مزبور بر اين موضوع دلالت مى كند، بايد پاسخ داد كه اگر روايت نيز صحيح باشد، در اين صورت، اين روايت حجت و مورد استدلال است، نه آيه قرآن.
اگر اين روايت نيز صحيح نباشد كه اساساً نه قرآن و نه روايت براى اثبات موضوع، حجّت نخواهند بود. پس در هر دو صورت، آيه اكمال دين بر اين موضوع دلالتى ندارد… .2
1 . سوره مائده: آيه 3.
2 . منهاج السُنّة: 7 / 52 ـ 55.