عُقلا به عنوان اصحاب نظر و انديشه، براى كشمكش در اين عرصه، مرزهاى خاصى را تعيين نموده و براى پيروزى در آن، اصولى را بنيان نهاده اند كه معيار و ملاك پذيرش يا ردّ انديشه هاى ديگر به شمار مى آيد… روش ها و مسائل «جدل» كه در كتاب هاى منطق، مورد بررسى و بازنگرى قرار مى گيرد، در اثر تلاش هاى عقلا بنيان نهاده شده است.
انتخاب نام «جدل» براى اين علم يا صنعت، خوش سليقگى عقلا را نمايان مى سازد; چرا كه معناى لغوى «جدل»، پيوندى مستحكم با مقصود منطقى آن دارد.
جدال در لغت
راغب اصفهانى در واژه جدل مى گويد:
الجدال: المفاوضة على سبيل المنازعة والمغالبة وأصله من جدلت الحبل، أي: أحكمت فتله، ومنه الجديل، وجدلت البناء أحكمته، ودرع مجدولة، والأجدل: الصقر الحكم البنية والمجدل: القصر المحكم البناء ومنه الجدال، فكأنّ المتجادلين يفتل كلّ واحد الآخر عن رأيه;
جدال به معناى مباحثه مبتنى بر نزاع و برترى طلبى است. اصل اين واژه از «جَدَلتُ الحَبلَ» گرفته شده كه به معناى «تابيدن محكم طناب» است. «جديل» «طناب تابيده» نيز برگرفته از همين ريشه است. «جَدَلتُ البناءَ»; يعنى ساختمان را مستحكم كردم. «دِرعٌ مجدولَة» به معناى زره مستحكم است. «أجدَل» بر باز شكارى و قوى پنجه اطلاق مى شود و «مجدل» نيز به معناى كاخ مستحكم است.
جدال از مادّه «جدل» برگرفته شده و بدين معناست كه هر يك از دو طرف مجادله، هم ديگر را از ديدگاه هاى سابق خود، منصرف مى كنند.
راغب اصفهانى در ادامه مى افزايد:
مى گويند: اصل جدال، كشمكش و مبارزه است كه طى آن يكى از دو طرف، ديگرى را بر روى جداله; يعنى زمين سخت، مى اندازد.1
1 . المفردات فى غريب القرآن: 87 ، مادّة «جَدَل».