آیت الله سید علی حسینی میلانی
انتشارات الحقایق، چاپ چهارم، 1390، قم
یکی از روایاتی که برخی از علمای اهل سنت برای امامت و خلافت ابوبکر استناد میکنند روایتی است که برخی از محدّثان اهل تسنّن بدين مضمون نقل كردهاند:
آن گاه كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در بستر بيمارى افتاد ـ كه به سبب همان بيمارى وفات يافت ـ به ابوبكر دستور داد كه به عنوان امام جماعت براى مسلمانان نماز بخواند. و شخص آن حضرت نيز به مسجد رفت و با مردم پشت سر ابوبكر نماز خواند… .
آیت الله سید علی حسینی میلانی در کتاب بررسی و نقد چگونگی نماز ابوبکر به جای رسول خدا صلی الله علیه وآلله به نقل و نقد این روایت نشسته است.
ایشان ابتدا راویان خبر و روایات آنان را به روايت مالک، بخارى، تِرمذى، ابوداوود، نَسائى، ابن ماجه، و احمد بن حنبل نقل میکند.
سپس در بخش دوم به بررسی سندهای روایت میپردازد. نویسنده بیان می کند که این روايت ها از نه نفر از صحابه نقل شده كه عبارتند از:
1. عايشه دختر ابوبكر؛
2. عبداللّه بن مسعود؛
3. عبداللّه بن عبّاس؛
4. عبداللّه بن عمر؛
5. عبداللّه بن زمعه؛
6. ابوموسى اشعرى؛
7. بريده اسلمى؛
8. انس بن مالك؛
9. سالم بن عبيد.
گرچه تِرمذى، پس از نقل حديث از عايشه، فقط به شش نفر اشاره كرده است. وى مى نويسد :
«اين روايت در اين باب از عبداللّه بن مسعود، ابوموسى اشعرى، ابن عبّاس، سالم بن عبيد و عبداللّه بن زمعه نقل شده است».
اما نویسنده نشان داده است که اساس و پايه در همه روايات، عايشه است؛ فراتر اينكه برخى از رواياتى كه از غير صحابه نقل شده، روايات مرسل هستند و به واسطه عايشه نقل شده اند؛ از اين رو در ابتدا، سندهايى كه از غير عايشه نقل شده، را بررسی کرده است.
از همین رو در این پژوهش با مباحثی همچون روايت ابوموسى اشعرى و شخصیت وی، روايت عبداللّه بن عمر و شخصیت وی، شخصيّت محمّد بن شهاب زُهْرى، روايت عبداللّه بن زمعه، روايت عبداللّه بن عبّاس، روايت عبداللّه بن مسعود، روايت بريده اسلمى، روايت سالم بن عبيد، روايت انس بن مالك و روايت عايشه روبرو هستیم.
در ادامه روايت اسود از عايشه، روايت عُرْوَة بن زبير، روايت عبيداللّه بن عبداللّه از عايشه و
روايت مسروق بن اجدع از عايشه آمده است.
شخصيّت عايشه، و روایات دروغین او، تبانی وی با حفصه برای آزار رسول خدا، جعل حدیث و همکاری با معاویه از مطالبی است که در ادامه این بخش آمده است.
در بخش سوم، به بررسی و نقد متن و مدلول حدیث پرداخته شده است. ابتدا سخنان استدلال كنندگان به اين حديث بر امامت ابوبكر را نقل کرده و دلالت جانشينى در امامت نماز، بر خلافت را رد کرده است.
آنگاه به وجوه دروغ بودن اصل قضيّه پرداخته است؛ از جمله اینکه ابوبكر در لشكر اسامه بود؛ و دیگر اینکه جايز نيست كسى بر پيامبر مقدّم شود.
در پایان چكيده پژوهش خویش را نگاشته که بخشی از آن چنین است:
«هنگامى كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله بيمار شد، ابوبكر به فرمان آن حضرت غايب بود. وى به همراه اسامة بن زيد در سپاه او بود. پيامبر خود براى مسلمانان نماز مى خواند تا آن زمان كه در آخرين نماز، ضعف و ناتوانى بر آن بزرگوار غلبه كرد و بيماريش شدّت يافت و على عليه السلام را خواست؛ ولى آن حضرت را فرا نخواندند !
پيامبر دستور داد كه يكى از افرادى كه در مدينه بود براى مردم نماز بخواند.
هنگامى كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله متوجّه شد كه ابوبكر براى مردم نماز مى خواند ـ در حالى كه به امير مؤمنان على عليه السلام و فرد ديگرى تكيه كرده بود ـ در واپسين لحظات زندگى خويش از خانه خارج شد تا ابوبكر را از محراب كنار بزند و خود براى مسلمانان نماز بخواند ـ نه به خاطر اين كه به ابوبكر اقتدا كند! ـ و به اين ترتيب براى همگان اعلام كند كه نماز ابوبكر به امر او نبوده؛ بلكه به دستور ديگرى بوده است !
در پايان از ديدگاه امير مؤمنان على عليه السلام آگاهى يافتيم كه آن حضرت معتقد بودند كه دستور نماز ابوبكر از طرف عايشه بوده است و «على با حقّ است و حقّ با على»، آن سان كه در احايث بسيارى بر اين حقيقت بين مسلمانان اتّفاق نظر شده است».
منو