آیت الله سید علی حسینی میلانی
انتشارات حقایق اسلامی، چاپ هشتم، 1392، قم
دربارۀ عاشورا و قیام امام حسین علیه السلام کتابهای بسیاری نوشته شده است؛ آثار مربوط به این حوزه، هر کدام از زاویه ای به واقعۀ عاشورا نگریسته و تحلیل و بیان خود را ارائه داده و تلاش کردهاند، پاسخی برای این سؤال به دست بیاورند که چه شد، مسلمانان نیم قرن پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله، فرزند او را که سرور جوانان بهشت و بزرگ عصر خویش بود به همراه یارانش، با جسارت و قساوت بی حد و اندازه، کشته و خانوادهاش را به اسارت بردند؟
کتاب ناگفتههایی از حقایق عاشورا ـ که معرفی اجمالی آن را پیش رو دارید ـ اين حادثه را از سه جهت مورد كنكاش و بررسى قرار داده است:
1. ريشه و علّت هاى رخ داد اين حادثه؛
2. وقايع پيش آمده در حادثه كربلا؛
3. پى آمدها، آثار و توابع اين حادثه در تاريخ اسلام و جوامع بشرى.
نویسنده محترم ابتدا به حادثه عاشورا در گذر تاریخ اشاره کرده و ضمن نقل نقش ائمّه و اهتمام ایشان در بزرگداشت حادثه عاشورا به تلاش هاى نافرجام براى فراموشى اين حادثه عظيم اشاره کرده است.
وی معتقد است که برخی به شیوه های مختلف تلاش داشتهاند تا این حادثۀ بزرگ به فراموشی سپرده شود. وی این شیوه ها را در سه گروه خلاصه کرده است:
1 . شيوه عرفان و تصوّف؛ عاشورا روز وصال و رسیدن عاشق به معشوق است؛ پس باید روز سرور باشد.
2 . شيوه تقدّس و پرهيزكارى؛ این شیوه را غزالی مورد استفاده قرار داده و به بهانۀ پرهیزکاری لعن بر یزید را جایز ندانسته است.
3 . شيوه تكذيب؛ شیوۀ ابن تیمیه است که به تکذیب کشتن شدن امام حسین به دست یزید میپردازد.
در ادامه، دیدگاه ابن خلدون، ابن عربی، عبد المغیث حنبلی آمده، و اشارهای به نقش معاویه در حادثه کربلا شده است.
آنگاه به نقد و بررسى ديدگاه علماى تندرو اهل سنّت در پنج موضوع پرداخته شده است:
1. ولايت و حاكميت يزيد؛ پذيرفته همه صحابه
2. نقش عبداللّه بن عمر در ولايت يزيد
3. چرايى لعن نفرستادن بر يزيد
4. حديث ساختگى در مدح معاويه
5. امام حسين و دعوت شيعيان عراق
ادامه کتاب در چهار بخش چنین است:
بخش یکم، نقش معاویه در شهادت سیّد الشهداء علیه السلام را بررسی کرده است. معاویه با بیعت گرفتن برای ولايت و جانشينى يزيد نقش مؤثری در به وجود آمدن شرایط حادثه کربلا داشت. نویسنده محترم موانع ولایت و جانشینی یزید را بر شمرده و افرادی همچون امام حسن مجتبى علیه السلام، سعد بن ابى وقّاص، عايشه، و عبدالرحمان بن خالد را از موانع جانشینی یزدی برشمرده و تلاش های معاویه را در تبعید، اسکات، ترور و حذف مانعان مورد اشاره قرار داده است.
عبدالرحمن بن ابی بکر، و زیاد بن ابیه از کسانی اند که ترور شدهاند؛ عبداللّه بن عمر و منذر بن زبير سکوت اختیار کردند؛ سعید بن عثمان بن عفّان تبعید شد؛
در ادامه به دیگر فعالیتهای معاویه برای زمینهچینی و آماده سازی بستر جانشینی یزید پرداخته و چنین نتیجه گرفته است که:
يكم، شهادت سيّدالشهداء سلام اللّه عليه به معاويه و به خلفاى بالاتر از او (الأعلى فالأعلى) منسوب مى شود؛ زيرا همان خلفا باعث به سر كار آمدن يزيد شدند.
دوم، بنا بر جست و جوها و تحقيقات انجام شده، معاويه خود اصل نقشه شهادت سيّدالشهداء عليه السلام را در عراق تنظيم كرده و يزيد مجرى اين طرح بوده است. نه دلیل در این باره ذکر شده است.
سوم، اگر امام حسين عليه السلام با يزيد بيعت مى كردند، هرگز آسيبى به ايشان نمىرسيد.
در بخش دوم، نقش یزید بن معاویه در حادثه عاشورا بررسی شده است:
در ضمن مباحث این بخش به وقایع پس از شهادت امام حسین علیه السلام به ویژه در شام پرداخته شده و مسائلی همچون فرستادن سرهاى مطهّر به يزيد، اسارت كودكان و بانوان حرم و ارسال آنان به يزيد، و دگرگونی شهر دمشق آمده است.
قرآن خواندن سر مطهّر سيّدالشهداء، سخنرانى امام سجّاد در مسجد شهر دمشق، اعلام سه روز عزاى عمومى در دمشق، سخنان امام سجّاد با منهال، و استدلال آن حضرت به شأن نزول آيه مودّت از دیگر مطالبی است که بدان اشاره شده است.
بخش سوم، نقش اهل کوفه در شهادت امام حسین علیه السلام را بررسی کرده است.
مشهور است که شیعیان خود حضرت امام حسین علیه السلام را دعوت و سپس شهید کردند اما نویسنده محترم در این بخش با استنادات فراوان و دلایل بسیار چنین نتیجه گرفته است که:
قاتلان سيّدالشهداء عليه السلام يا از گروه بنواميّه بودهاند كه در كوفه حضور داشتهاند، يا از خوارج و يا كسانى كه به عنوان نيرو از شام به كربلا اعزام شدهاند.
وی میگوید:
«ما در هنگام بررسى و تحقيق در شناسايى فرماندهان سپاه عمر سعد، كسى را نيافتيم كه شيعه باشد. كسانى كه ادعا دارند كه قاتلان سيّدالشهداء عليه السلام شيعيان هستند، بايد مشخص كنند و افرادى را نام ببرند كه قائل به امامت بلافصل امير مؤمنان على عليه السلام بودهاند و نام آنان جزء قاتلان سيّدالشهداء ثبت شده است.
آنان هرگز چنين ادعايى را نمى توانند ثابت كنند و برخلاف ادّعايشان، در ميان ياران سيّدالشهداء عليه السلام، صحابى و بزرگانى از قاريان قرآن و پرهيزكارانى حضور داشتهاند كه در آن زمان نزد مردم محترم و معروف بوده اند».
بخش پایانی، نگاهی کوتاه به مواردی پیرامون حادثه ی عاشورا دارد و مباحثی همچون حوادث و دگرگونى در عالم، عزادارى و گريستن بر سيّدالشهداء، نگاهى به انواع عزادارى و سوگوارى، غذا دادن به عزاداران، پوشيدن لباس مشكى، آرايش نكردن زنان و تعطيلى بازارها را آورده است.
نویسنده محترم، ضمن بیان چکیده مطالب کتاب، نگرش و موضع گیری علمای اهل سنت را درباره حادثۀ عاشورا به چند گروه تقسیم کرده است:
گروه يكم: كسانى كه به حكومت يزيد و مشروعيّت آن اعتقاد دارند و او را اميرالمؤمنين مى دانند. در نتيجه، آنان سيّدالشهداء عليه السلام را فردى شورشى و خارجى دانسته و قتل آن حضرت را به جا و درست مى پندارند!
گروه دوم: گروهى كه شايد بيشتر اهل سنّت باشند، به ناحقّ بودن شهادت آن حضرت تصريح دارند؛ ولى در كلماتشان اختلافاتى ديده مى شود. همان طور كه گفتيم، برخى در اين كه يزيد امر كرده باشد شكّ دارند و برخى ديگر مى گويند: شايد توبه كرده است. به هر ترتيب، گروه دوم كه اكثريت هم هستند، با دسته نخست كه طرف داران بنواميّه هستند، مخالفند.
گروه سوم: كسانى هستند كه تصريح مى كنند كه اين كار از يزيد سرزده و به امر او صورت گرفته است و با توجّه به كارهايى كه در شام از او صادر شد، او را مجرم مى دانند و حتى به اقرار علماى اين گروه، يزيد مستحق لعن است و در مواردى او را تكفير نيز مى كنند.
کتاب دارای فهارس فنی آیه ها، روايت ها، شعرها، مكان ها، نـام ها (پروردگار و معصومين عليهم السلام)، اعلام، زمان ها و مكان ها، كتاب ها و منابع، متفرقات، و كتاب نامه است.
شایان ذکر است که این کتاب تلخیص شده و با عنوان گزیده ناگفتههایی از حقایق عاشورا چاپ شده است.
منو