آیت الله سید علی حسینی میلانی، انتشارات الحقایق، چاپ چهارم، 1392، قم
حدیث ثقلین که در بسیاری از کتابهای معتبر نقل شده بدین صورت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
«انّی تارکٌ فیکمُ الثقلینِ: کتابَ اللّهِ عزوجلَّ و عترتی ــ کتابُ اللّه حبلٌ ممدودٌ مِنَ السماءِ الی الارضِ و عترتی اَهلُ بیتی ــ و انّ اللطیفَ الخبیرَ اخْبَرَنی اَنّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتی یَرِدا’ علیَّ الحَوضَ، فَانْظُرونی بما تَخْلُفُونی فیهما».
اين حديث را صدها پيشوا و حافظ حديث از قرون مختلف، از حدود چهل زن و مرد صحابى از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به طرق زيادى نقل كرده اند.
از آن جا كه در ثبوت سند اين حديث و محتواى آن ترديدى نيست؛ برخى از مغرضان به جعل روايت وصيّت به كتاب و سنّت پرداخته و آن را به عنوان حديث ثقلين مطرح كرده اند. در اين راستا روايتى از اهل تسنّن نقل شده كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:
«من در ميان شما دو چيز گران بها را باقى مى گذارم: كتاب خدا و سنّتم».
کتاب دستبردی در حدیث ثقلین، به بررسی و نقد این حدیث جعلی می پردازد.
نویسنده محترم در بخش یکم ،راویان خبر و روایات آنان را آورده است که عبارتند از روایت مالك بن انس، روايت ابن هشام، روايت حاكم نیشابوری، روايت بيهقى، روايت ابن عبدالبرّ، روايت قاضى عياض، روايت سيوطى و روايت متّقى هندى.
بخش دوم به بررسی اسناد روایت می پردازد و شرح حال بعضی از راویان را بیان می کند تا نشان دهد که برخی از کسانی که در سند این روایت قرار دارند نه تنها ثقه نیستند بلکه مشهور به جعل و کذب بوده اند.
نویسنده محترم نشان می دهد که این حدیث ساختگی در هیچ یک از کتابهای صحاح اهل سنت – از جمله صحیح بخاری و صحیح مسلم، و مسند احمد بن حنبل نقل نشده است؛ افزون بر آن بسیاری از محدثین اهل سنت گفته اند که متن این حدیث غریب است. با اینحال نویسنده محترم اسناد مختلف روایت را نقل کرده، و بعضی از طرق نقل را نقد کرده است: از جمله سند روايت در كتاب الموطّأ؛ سند روايت در السيرة النبويه ابن هشام؛ سند روايت در المستدرك؛ سند روايت در السنن الكبرى بيهقى؛ سند روايت در التمهيد؛ سند روايت در كتاب الاِلماع؛ سند روايت در كتاب الجامع الصغير؛ و سند روايت در كنز العمّال.
در بخش سوم، نویسنده محترم در پی چرایی دستبرد به حدیث ثقلین است. وی ضمن اشاره به انگيزه و هدف جاعلان، متن حديث واقعى «ثقلين»، دلالت و راويان آن را بیان می کند.
نویسنده محترم در پایان با فرض احتمالی درست بودن این حدیث ساختگی، باز آن را منافی با حدیث ثقلین و سنت پیامبر نمی داند، چرا که معتقد است بین مسلمانان در وجوب التزام و عمل به كتاب و سنّت شريف نبوى هيچ گونه اختلافى نيست، جز اين كه مفاد حديث (كتاب و عترت)، وجوبِ گرفتن سنّت از عترت نبوى است ـ و نه غير از ايشان ـ و اين همان چيزى است كه علماى حديث و شارحان آن فهميده اند. به عنوان نمونه متّقى هندى هر دو حديث را تحت عنوان باب دوم: «در چنگ زدن به كتاب و سنّت» مى آورد، و اين موضوع بر مراجعه كننده پنهان نخواهد بود.
منو