آیت الله سید علی حسینی میلانی
انتشارات حقایق اسلامی، چاپ چهارم، 1390، قم
قرآن کریم به مسلمانان دستور داده است که هر آنچه را رسو ل خدا گفت، بگیرند و از هر آنچه نهی کرد، اعراض کنند. از همین رو سنت و سیرۀ نبوی پس از قرآن کریم، منبع احکام اسلامی است. سنت رسول خدا را صحابه و کسانی که آن حضرت را دیده بودند نقل کرده اند؛ و نویسندگان و علمای اسلامی آنها را در کتابهای خود جمع کرده اند تا چراغ راهی برای مسلمانان باشد.
اما از آنجایی که نقل کنندگان با حافظه ها، دیدگاه ها و اغراض مختلف به نقل سیرۀ رسول خدا پرداخته اند، دانشمندان علم حدیث برای تشخیص سره و ناسره منقولات سیرۀ نبوی به تدوین کتب صحاح (احادیث صحیح از سنت نبوی) و کتب موضوعات (احادیثی که جعل شده است) همت گماشتند.
تأمل و تحقیق در این کتابها ثابت کرد که نویسندگان این گونه کتابها نیز در کتابهای خود، دچار خطا شده اند و گاه حدیث صحیحی را مجعول، و حدیث مجعولی را صحیح قلمداد کرده اند. از این رو بایسته است که برخی از احادیث این گونه کتابها با موازین تشخیص سره و ناسره حدیث بازخوانی شوند.
کتاب «حدیث اقتدا به شیخین» نوشتۀ آیت الله سید علی حسینی میلانی به بررسی یکی از احادیث نقل شده در کتاب صحاح می پردازد، تا نشان دهد که حدیث مجعولی، با لباس صحیح در این کتابها نشسته است.
حدیث اقتدا به شیخین چنین است:
«اقتدوا باللذين من بعدي ـ أبي بكر وعمر؛ پس از من به ابوبكر و عمر اقتدا كنيد».
اهمیت بحث دربارۀ این حدیث جعلی از این جهت است که سندی برای اتفاقات و احکام اسلامی قرار گرفته است؛ چرا که برخی برای خلافت ابوبکر و عمر بدان استناد کرده اند و در کنار آن، برخی فقها به فتاوای آن دو – که برخی از این فتاوا خطا بوده اند – در فقه اسلامی حکم داده اند و مخالفت با نظر آن دو را حتی در موارد اشتباه جایز نمی دانند و …
کتاب در سه بخش تنظیم شده است:
بخش یکم، با عنوان دقّت ها و تأمّلاتی در اسناد حدیث اقتدا به نقل و بررسی اسانید این حدیث می پردازد.
نویسنده ذیل بررسی یکی از اسناد می نویسد:
«مشهورترين طريق اين حديث از حذيفة بن يمان است، و خواننده گرامى ملاحظه مى نمايد كه همه سندها به عبدالملك بن عمير منتهى مى شود.
عالمان رجالى او را فردى مُدَلّس، پراشتباه، مضطرب الحديث، و بسيار ضعيف دانسته اند. احمد مى گويد: با وجود نقل روايات اندك، مضطرب الحديث است. از او بيش از پانصد حديث نديدم كه در بسيارى از آن ها خطا و اشتباه كرده است».
بخش دوم، دیدگاه علمای بزرگ اهل سنّت دربارۀ سند حدیث اقتداست. نویسنده در این بخش سخن چهارده تن از بزرگان اهل سنت را نقل کرده که این حدیث را از درجۀ اعتبار ساقط می دانسته اند؛ از جملۀ این افراد می توان به ابوحاتِم رازى، ابو عيسى تِرمذى، ابوبكر بزّار، ابوجعفر عُقَيلى، ابوبكر نقّاش، ابن عَدِى جرجانى، و ابوالحسن دارقُطْنى اشاره کرد.
بخش سوم، حدیث اقتدا را از لحاظ متن و دلالت آن بررسی کرده است. نویسنده ضمن مقدمه ای دربارۀ سیره ابوبکر و عمر به مواردی تکیه کرده است که خود آن دو به نقض این حدیث دست یازیده اند از جمله :
اختلاف نظر بين ابوبكر و عمر؛ در موارد بسیاری نظر این دو، مختلف بوده است؛ در اینگونه موارد به کدام یک باید اقتدا کرد؟
جهل به احكام الهى، روایات بسیاری نقل شده است که این دو، به بسیاری از احکام و معانی آیات قرآن جاهل بوده اند.
جواز عصمت؛ این حدیث بیان می کند که این دو دارای عصمت بوده اند؛ اما هیچ یک از مسلمانان دربارۀ آن دو چنین نظری ندارند.
روز سقيفه به چنين حديثى استدلال نشده است.
بيعت در سقيفه؛ ابوبکر در سقیفه حاضران را مخاطب قرار داده و گفت با هر یک از عمر و ابو عبیده خواستید بیعت کنید.
فسخ بيعت؛ ابوبکر در سقیقه بعد از بیعت گفت که من بهترین شما نیستم پس بیعت خود را فسخ کنید.
ابو بکر در لحظات آخر عمرش گفت: دوست داشتم از رسول خدا می پرسیدم که خلافت از آنِ كيست و آیا انصار نیز از آن سهمی دارند؟
بيعت ناگهانى؛ عمر نقل می کند که بیعت در سقیقه ناگهانی بوده است و به چنین حدیثی استناد نشده است؛
نویسنده در پایان با کنکاشی در متن حديث اقتدا، و نشان دادن ضعف ادبی و ساختاری آن، به دستبرد و تحریف آن اشاره می کند.
منو