تعداد کتب: 84
تعداد فصول: 241
تعداد موضوعات: 3091
بازدید صفحات: 13216873
تعداد دانلودها: 292372
تعداد جستجوها: 1843
تعداد بازدیدها از کتابخانه: 14623672
...

دیگر عناوین فصل:
بخش پایانی
بخش پایانی
بخش پايانى
جعل حديثى ديگر
آرى، آنان حديث خواستگارى از دختر ابوجهل را جعل كردند ولى گويا اين امر آنان را ارضا نكرده است، از اين رو حديث ديگرى نيز جعل كردند كه در آن آمده است:
امير مؤمنان على عليه السلام از اسماء بنت عميس خواستگارى كرد! . . .
ولى ضعف و بى ارزشى اين حديث ساختگى به طور كامل روشن است تا آن جا كه نويسندگان صحاح . . . آن را روايت نكرده اند، بلكه محقّقان آن ها بر ابطال و سقوط آن تصريح كرده اند.
ابن حجر مى گويد كه اسماء بنت عميس گفته است: على بن ابى طالب از من خواستگارى كرد. اين مطلب به گوش فاطمه رسيد، او به نزد پيامبر صلّى اللّه عليه وآله رفت و گفت: على، اسماء را به ازدواج خود درآورده است(!!).
پيامبر صلّى اللّه عليه وآله به او گفت: «اسماء، حق ندارد كه خدا و پيامبرش را بيازارد»(1).
هيثمى در اين مورد مى گويد: اين روايت را طبرانى در معجم كبير و معجم اوسط نقل كرده و در سند آن ها كسى هست كه من نمى شناسم(2).
بديهى است كه ما درباره اين حديث بحث نمى كنيم، بلكه فقط اشاره مى نماييم به اين كه جعل كننده حديث گفته است:
«فاطمه نزد پيامبر صلّى اللّه عليه وآله رفت و گفت: على، اسماء را به ازدواج خود درآورده است» و نگفته است: «فاطمه گفت: اين على با دختر ابوجهل ازدواج كرده است».
همچنين از قول پيامبر صلّى اللّه عليه وآله نقل كرده است كه به فاطمه فرمود: «اسماء، حق ندارد كه خدا و رسولش را بيازارد» و نقل نكرده است كه پيامبر بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و گفت: «على، حق ندارد . . .».
(1) المطالب العاليه: 4 / 67 شماره 3979.
(2) مجمع الزوايد: 9 / 328 شماره 15202.
جعل حديثى ديگر
آرى، آنان حديث خواستگارى از دختر ابوجهل را جعل كردند ولى گويا اين امر آنان را ارضا نكرده است، از اين رو حديث ديگرى نيز جعل كردند كه در آن آمده است:
امير مؤمنان على عليه السلام از اسماء بنت عميس خواستگارى كرد! . . .
ولى ضعف و بى ارزشى اين حديث ساختگى به طور كامل روشن است تا آن جا كه نويسندگان صحاح . . . آن را روايت نكرده اند، بلكه محقّقان آن ها بر ابطال و سقوط آن تصريح كرده اند.
ابن حجر مى گويد كه اسماء بنت عميس گفته است: على بن ابى طالب از من خواستگارى كرد. اين مطلب به گوش فاطمه رسيد، او به نزد پيامبر صلّى اللّه عليه وآله رفت و گفت: على، اسماء را به ازدواج خود درآورده است(!!).
پيامبر صلّى اللّه عليه وآله به او گفت: «اسماء، حق ندارد كه خدا و پيامبرش را بيازارد»(1).
هيثمى در اين مورد مى گويد: اين روايت را طبرانى در معجم كبير و معجم اوسط نقل كرده و در سند آن ها كسى هست كه من نمى شناسم(2).
بديهى است كه ما درباره اين حديث بحث نمى كنيم، بلكه فقط اشاره مى نماييم به اين كه جعل كننده حديث گفته است:
«فاطمه نزد پيامبر صلّى اللّه عليه وآله رفت و گفت: على، اسماء را به ازدواج خود درآورده است» و نگفته است: «فاطمه گفت: اين على با دختر ابوجهل ازدواج كرده است».
همچنين از قول پيامبر صلّى اللّه عليه وآله نقل كرده است كه به فاطمه فرمود: «اسماء، حق ندارد كه خدا و رسولش را بيازارد» و نقل نكرده است كه پيامبر بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و گفت: «على، حق ندارد . . .».
(1) المطالب العاليه: 4 / 67 شماره 3979.
(2) مجمع الزوايد: 9 / 328 شماره 15202.